خدایی چیه بعضیاشانس دارن داشتم تاپیک ی کاربرارو میخوندم جالب بود
رفتم بانک پسره هی نگاه میکرد کاربدی نکردپسر بدقیافیه ای هم نبود ولی عین بزهی نگاه میکرد
منم تودلم هی قربون صدقه عشقم میرفتم و بدشانسی ک براش پیش اومده...هوووف.من براش رضاپروانه بودم و اون صمددوس داشت...
شوخی دررفته ی تارموعشقم ب دنیانمیدم