سلام دوستان لطفا قضاوت نکنید اگر راهی میدونید لطفا راهنماییم کنید
حدود 18 ماهه نامزد کردیم و ی جاری از خودم کوچیک تر دارم هر اتفاقی که میفته جاریم زنگ میزنه به همسر من حالا از خرید نون گرفته تا پیش پدرش همسرم بره و شب رو کنارش بیمارستان باشه اونم زمانی که من از شهر خودمون رفتم منزل پدر شوهرم مهمونان اصلا هم فکر نمیکنه که ممکنه همسر من کاری داشته باشه امشب یهو زنگ زده که مامان و بابام از مسافرت برگشتن میای شما فرودگاه یا ن اخه به همسر من چه ربطی داره که توی این اوضاع ترقه پاشه بره پیشواز اونا الان حدود 3 ساعته رفته و هنوز نتونسته بیاد از دخالت کردناش هم که نگم .... خودشو ی جوری توی چشم همسر من کرده که هر چقدر من میگم لازم نیست مثلا فلان کارو بکنی میگه برادر نداره به من نیاز داره
شما بگید من با این جاری چه کنم؟