سلام خانوما،لطفا بهم یکم راهنمایی دلسوزانه بدین،من ۹ ساله با شوهرم هستم،از پارسال فهمیدم داره خیانت میکنه،با هم که حرف زدیم قرار شد تمومش کنه،به ظاهر تموم شد،ولی امسال که رفته بودم خونه ی مادرم( آخه یه شهر دیگست) وقتی برگشتم فهمیدم که بازم داره خیانت میکنه ولی آخر صحبتاشون با همون طرف بحث و اینا کرده که مثلا تمومش میخواسته بکنه،بهش گفتم دیگه بهت اعتماد ندارم،گفتم میرم ازت جدا میشم با اینکه ته قلبم دوسش دارم،نزاشت حتی واسه یه ساعت تنها باشم با خودم،پارسال که فهمیدم شرط کردم بریم مشاوره قبول کرد ولی نیومد اصلا منم دیگه نرفتم،الآن دوباره میگه نمیام،نمیدونم چه کنم واقعا
نمیفهمم چرا مردا و زنا انقدر خیانت کار شدن
دلم میخواد یه راهی باز بشه که بتونم بهش اعتماد کنم ولی کلا نگاهم بهش عوض شده،دیگه از خودم نمیبینمش،نمیدونم چیکار کنم،لطفا بهم کمک کنین یکم حالم بهتر شه،من واقعا دلم نمیخواد جدا بشم،فقط دلم میخواد اون دست از این کارش واقعا برداره،
باور کنین من خیلی دلایل بیشتری دارم برای این که بهش خیانت کنم ولی ذاتم این شکلی نیست
نمیتونم دروغ بگم مخفی کاری کنم
نمیخوام خیانت کار باشم