من خودم.فک میکردم زایمان طبیعی یعنی بچه اینقدر لگد بزنه ب شکم مادرش ک شکم پاره بشه و بچه بیاد ولی سزارین با چاقو شکم رو پاره میکنن.تا این حد بچه مثبت بودم من🤣🤣🤣🤣
من یادمه یه سالی ت گفتن سال ماره لحظه تحویل سال فکر میکردم یه ماری میاد تو اسمون میچرخه سال میشه سال مار میرفتم ت حیاط هی نگاه اسمون میکردم میگفتم عههه همش دروغه پس مار کوشی؟چرا نیمد؟😑💔🤣
من یه شب تا صبح دعا کردم خدایا یه بچه دیگه بزار تو شکم مامانم خودشم نفهمه تا وقتی ک بدنیا بیاد اونوقت مجبور شن بزرگش کنن
خیلی دلم خواهر میخواست🦆
تو که میترسیدی از تاریکی الان چجوری تنهایی خوابیدی؟کاش میدونستم آخرین غروبه , شهرمون جنگه خیابونا شلوغه , دستت تو دستم میدوییدیم تو کوچه که ازم گرفتنت با یه گلوله ...🕊️🤍
بعد عروسی دخترخالم رفتم ب مامانم گفتم مامان امشب خدا ت شکم الناز بچه میزاره؟یه بارم فیلم ترکی دیدم همدیگه رو بوس کردن قسمت بعدی زنه حامله دراومد منم هی فکر میکردم اینجوریه😂