من یه خواستگار برام اومده که مهندس هوافضا هست ۲۷سالش هس و من ۱۸
خانواده متدَیّنی داره و اقوام دور بابام هستن
من بخاطر بابام چند روز پیش اجازه دادم بیان فقط همو دیدیم و جلسه دوم هم قراره چند روز دیگه باشه تا سوالو شرایط همو مطرح کنیم
این اقا مشکلی ندارن ولی من نمیتونم تصمیم بگیرم چون هرلحظه اونی که دوسش داشتم میاد جلو چشمام و از روزی که سرحرف این اقا شده حدود ۲۰ روزه من شبا تا گریه نکنم خوابم نمیبره
چون رسیدن به اون امکانش 0 هست و از یه طرفم من تا اخر عمرم اون تو قلبمه و شاید هیچ حسی به طرف مقابلم پیدا نکنم
چون جلسه اول که اومدن اصلا انگار نه انگار ولی قبلا وقتی اونو از چن متری میدیدم قلبم از جاش کنده میشد همش میگم من باید این روزا رو با اون میگذروندم نه اون
بابام باهاش مخالف سرسخت هست چون دعوامیکنه و..... امسال که باید دیپلمشو میگرفت از بس بهش فشار میومد بخاطر خواستگارای من رفت سربازی تا زودتری سربازیش تموم شه دوباره بیاد خواستگاری
یبار قبلا باباش خواست بیاد حتی بابام نزاشت پاشون تو خونه ما بزارن از پشت همون گوشی گفت نه. ۲۰روز پیش رفت سربازی به بابام پیام داده من دارم بخاطر دخترتو میرم امیدمو نا امید نکن و یه طومار بزرگ براش نوشته بود از اینکه عاشقمه و هیچ دردی مثل عاشقی نیست🥺💔
و بابام هرچییی میتونست بهش گفته بود همه حرفی بهش زده بود
ما دوسال باهم بودیم و تو این دوسال هیچ مشکلی باهم نداشتیم و اخلاقمون جفت هم بود و اگه قهر میکردم به یک روز نمیکشید
اون اگه واسه همه بده واسه من خوب بود هیچ وقت هیچ بی احترامی بهم نکرد خیلی جاها خودشو ثابت کرد و عشقش برام ثابت شده اس
چون الان ۶ماه میگذره از روزی که بابام فهمید باهمیم ولی بازم بعد ۶ماه پیام بابام داده که من بخاطر دخترتو دارم میرم
اگه منو نمیخواست اصلا تو این سن نمیرفت سربازی و هنوز به فکر من باشه و به بابام پیام بده
شاید الان بگید تو که میدونستی این اینجوریه چرا باهاش اوکی شدی منم همون اول حتی ازش بدم میومد قرار بود فقط یه دوستی ساده باشه ولی تبدیل شد به عشق
و الان من موندم یه دوراهی سخت
من میدونم اگه با اون ازدواج کنم شاید از نظر مالی خیلی نتونه انچنانی باشه چون حقوق دولتی که نمیگیره ولی خب زرنگه و همه کار میکنه مثل بعضی پسرا نیس نگا جیب باباش کنه
ولی هرکاری کنه در حد حقوق مهندس هوافضا نیست و همه مسخرم کنن بگن پرستاره رو رد کرد اون ملیاردرو رد کرد این مهندسه رو هم رد کرد که الان بشه زن این میدونم شان منزلت خونوادم شاید بیاد پایین ولی مطمئنم حالم کنارش خوبهههه و امید دارم که درست میشه چون خیلیا بعد ازدواج درست شدن به چشم دیدم این موردو که یکی عین همین بود ولی الان بهترین زندگی رو با عشقش داره
ولی این خواستگاره میدونم که اگه زنش بشم باعث افتخار بابام میشه و همه میگن فلانب چه شوهری کرد میدونم که از نظر مالی هیچی کم نمیزاره برام ولی اینم میدونم که حال دلم کنارش خوب نمیشه
نمیدونم به حرف عقلم کنم یا قلبم؟! 🙃💔
کسیو دیدید بعد ازدواج از خلاف دست بکشه؟