میشه مهمترین چیزی که یاد گرفتی رو بگی ما هم استفاده کنیم
خیلی مهمه که یاد بگیری چه جوری به تنهایی هم خوب باشی.باید یاد بگیری که چه جوری به هنگام زمین خوردن خودتو بالا بکشی، نیاز های خودتو تأمین کنی، اشکهاتو پاک کنی و خودت رو خوشحال نگهداری.اینکه افرادی رو برای خودت داشته باشی واقعاً عالیه، اما نمیتونی انتظار داشته باشی که همیشه کنارت باشن...
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
عزیزم اگه توهمین تاپیکت دونسته هات از این کتابو گفتی
منم لایک کن
کاربرای پیگیر من با اکانت جدیدم تو سایتم بگردین اونو پیدا کنین هی ریپلای کنین 😂از این اکانت میخوام تعلیق شم ولی شماهایی که گروه میزنین و ادم جمع میکنین که تا من پست بزارم بیاین خلافش نظر بدین آدمایی که لو میدنتون رو خداوکیلی اد نزنین😂 اینکه شما پیگیر منی نشون دهنده اینه که خوشت میاد تایمتو درباره من بگذرونی اگه از من بدت میومد که باید اسمم میومد حالت بد میشد نه اینکه پیگیر کاربریام از سال ۹۹ تاالان باشی زرنگ شو اینبار گروه زدی کساییو اد کن که واقعا بشناسیشون نه کسایی که بیان لو بدن داری پشتم چقد بد میگی اینکه توپیگیر منی چیزی از من کم نمیکنه کاش حداقل چیزی ب تو اضافه کنه اخه تایم میزاری پیگیری میکنی
در خاطرات نیل آرمسترانگ نوشته بود::من آدم حساسی نیستم.وقتی خانه والدینم را ترک کردم گریه نکردم،وقتی گربه ام مرد گریه نکردم،وقتی در ناسا کار پیدا کردم گریه نکردم،و حتی وقتی روی ماه پا گذاشتم گریه نکردم..اما وقتی از روی ماه یه زمین نگاه کردم،بغضم گرفت.با تردید با پرچمی که بنا بود روی ماه نصب کنم بازی کردم..،از آن فاصله رنگ و نژاد و ملیتی نبود..ما بودیم و یک خانه گرد آبی...با خود گفتم انسان ها برای چه می جنگند..؟شصت دستم را به سمت زمین گرفتم و تمام دارایی ام و کره زمین با آن عظمت پشت شصتم پنهان شد و من اشک ریختم...||||بخوان که زن از رنج هایش قوی تر است🌿🗽🤍.
چجوری پایبندید ب کتاب خوندن روزی چند صفحه میخونید ب منم یادبدید
اول باید متوجه شی تو چه سبکی کتاب دوست داری..بعدش یکی از معروف ترین ها و قشنگ ترینای اون ژانرو بخونی..اینجوری موتورت روشن میشه میری واسه بهترین ها،من معتادشم.زمانای بیکاریم
در خاطرات نیل آرمسترانگ نوشته بود::من آدم حساسی نیستم.وقتی خانه والدینم را ترک کردم گریه نکردم،وقتی گربه ام مرد گریه نکردم،وقتی در ناسا کار پیدا کردم گریه نکردم،و حتی وقتی روی ماه پا گذاشتم گریه نکردم..اما وقتی از روی ماه یه زمین نگاه کردم،بغضم گرفت.با تردید با پرچمی که بنا بود روی ماه نصب کنم بازی کردم..،از آن فاصله رنگ و نژاد و ملیتی نبود..ما بودیم و یک خانه گرد آبی...با خود گفتم انسان ها برای چه می جنگند..؟شصت دستم را به سمت زمین گرفتم و تمام دارایی ام و کره زمین با آن عظمت پشت شصتم پنهان شد و من اشک ریختم...||||بخوان که زن از رنج هایش قوی تر است🌿🗽🤍.