راحت حدود دو سال بود که ندیده بودمش
سه سالیه که جدا شدیم
چقدر پیر و شکسته شده بود شونه هاش خم…
همدیگرو نگاه کردیم توی یکی از چشماش پر خون بود (یعنی سکته کرده؟!!)
نه اون چیزی گفت نه من
شاید نخوابیده یا به آفتاب حساس.
اذیتت کرده بود
داشتم فکر میکردم که منو اون همیشه به هم محرمیم
واقعیتش دلم براش تنگ شده بود 🙃
چه غمگین .محرم هم هست هنوز
وای چه غم انگیز
سلام میکردی زشته
فتانه نیستی خدایی😂
چرا سلام نكردى
اخی چه غم‌انگیز
ای کاش سلام میدادی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
