2777
2789
عنوان

تایپیک اونی ک شوهرش گم شده بود

| مشاهده متن کامل بحث + 1472 بازدید | 42 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

رفته بود دو ساعت پیش پنیر بخره از سر کوچه دیگه برنگشته بود

ااحتمالا بین راه رفیقاش دیده با هم رفتن شمال

🌙تا خدا هست؛ کسی تنها نیست...💕                                   داوشمی بمولا.  ولی اگه راه داره لایکم نکن .                             یک روز او می آید، از کوچه های باران................یامَهدی‌"عج"
نگران نباش     چرا برای شوهر مردم باید انقد نگران باشید مرد گنده رو که نخوردن   &n ...

وااااییییی ینی عاشقتمممم🤣🤣🤣🤣

بی‌رحم‌ترین آدم‌هاآن‌هایی هستند که آن‌قدر می‌مانند تا عاشق‌شان شوی و بعد می‌روند... (ارنستو ساباتو) نفسم می گیرد در هوایی که نفس‌های تو نیست !(سهراب سپهری) من فقط بوسیدمت تو خودت شعر شدی باریدی!(احمد شاملو)
توی پربازدیدا هست  تف به گورم ..

دیدمش منم نگران شدم 

به احتمال زیاد اومدن دیگه نیومده نیتی سایت نگران نباش مهربون 

عمیق نفس کشیدن را بیاموز 💙 در هنگام غذا خوردن طعم غذا را دریاب 🩷و هنگامی که به خواب می‌روی به‌ واقع بخواب.🩵 با تمام توان بکوش تا زندگی کنی❤️ و وقتی می‌خندی با تمام وجود بخند🌸

منی که کل ۳۷ صفحه رو خوندم : 

فقط امیدوارم شوهرش اومده باشه

🐣خاطره زایمان سزارین من آوین عزیزم در تاریخ ۱۲ آبان سال ۱۴۰۰ بدنیا اومد و دنیای من و باباش رو زیباتر کرد 🥰❤👶🏻                                                                            شمایی که دارید امضای من رو میخونید:🌹 لطفا برای شِفای همه ی مریض ها یه صلوات بفرستید 🌹                                  
ول کن بابا تابلو الکیه و طرف مریض روحیه وگرنه چرا باید تاپیک ببنده همه نگرانن من گزارش زدم شمام بزنی ...

مریضن واقعا  خیلیی استرس گرفتم

اخه بابای منم 6 سال پیش همینطور شد خفتش کرده بودن سه نفر چاقو هم خورده بود

مراقب خودت باش ، از تو فقط یه دونه تو دنیا وجود داره  
داستانش یکم فضایی نبود؟کدوم شوهری ساعت ۱۱و نیم شب به زنش میگه برو پنیر بخر😂

اره راست میگی یه جا هم گفت مغازه تا ۱۱ بازه 


من با استعداد بودم، یعنی هستم ؛بعضی وقت ها به دست هایم نگاه میکنمو فکر میکنم که میتوانستم پیانیست بزرگی بشومیا یک چیز دیگر، ولی دست هایم چه کار کرده اند؟یک جایم را خارانده اند، چک نوشته اند، بند کفش بسته اند،سیفون کشیده اند، دست هایم را حرام کرده ام، همینطور ذهنم را ...!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792