شوهرم ظهری اومد گفت بیا بریم پارک جنگلی نهار بخوریم.به پارک که رسیدیم سر پیچ جلومون تصادف شد یه پژو یه موتوری وزیرگرفت دوتاآدم جلوممم.... 😥😓نگم که چی شدن
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
من چن سال پیش تو خیابون ی موتور سوار رو دیدم با موتور زمین خورد وقتی داشت تک چرخ میزد از سر و صورتش خون میچکید تا چند وقت وسواسیم شدید تر شده بود همش بهش فکر میکردم میترسیدم اخه هم بچه بودم هم وسواس
داداش مراقب خودت باش خواهرت منتظره تا برگردی از سربازی برات استین بالا بزنه😎اردیبهشتی ها عشقند از جمله خودممم😉😎
یکیشون به طرز فجیعی مرد فقط منوهمسرم اوجابودیم.یکیشون پاش قط شد وشکمش پاره شده بود اصلا افتضاح زنگ زدم اورژانس گفتم یکیشون فوت شد یکی داره میمیره.بهم گفت من مردم؟ 😭😭😭خیلی بد بود خیلی 😥
وایییی خدااااا زن و شوهر بودن؟ از غصه گفت من مردم نمیتونست باور کنه اون یکی مرد؟؟ پاشو پیوند زدن؟
ن عزیز منو شوهرم فقط اونجا بودیم.دوتا پسر نوجوان رویه موتور باسرعت بالا شابه شاخ شدن با یه پژو.راننده پژو چیزیش نشد اون تا بچه یکیشون سریع تاپیاده شدیم مرده بود این یکی هردوتاپاش درومده بود وای خدا چقد بد بود