19 سالمه و پشت کنکورم
ی خواستگار داشتم فامیل خیلی دورمون ( انگار میشد نوه عموی زن عموی مامانم :/)ندیدمشون تاحالا
مامان پسره زنگ زده ب مامانم ، مامانم گفته میخوام برا کنکور بخونم اگه میتونن بزارن بعد کنکور بیان
ولی دیگه خیلی اصرار کرد ، خوده مادره تنها اومد منو دیدو پسندید
ی بار دیگ هم با زن دایی و مادربزرگ پسره اومدن ب بهونه عیادت مامان بزرگم ( اونا فکر میکنن من نمیدونم خواستگارن )
مامانم اومد بهم گفت قضیه اینه ، بابات گفته باید به خودت بگیم شاید دلت نخواد رد کنیم
منم تو شوک بودم ولی بیشتر میگفتم نه بخاطره اینکه اگر قبول شم دانشگاه برای انتخاب شهر محدود میشم
خلاصه ی چنباری مادرش زنگ زد مامانم گف صبر کنن تا بعد کنکور البته بازم جوابمون قطعی مثبت نیست