تاپیک های قبلیمو بخونین متوجه میشین .دیشب بهش گفتم این وضع زندگی نیس چیزی ک خرج نمیکنی برام .محلم نمیدی بیشتر تنهایی منم میبینم اینطوری میرم پیش مامانم ازصبح تاشب.شب ک میاد خونه میرم شام میدم میخوره میره اتاق .منم میخابم بعد ساعت ۴ اینا میاد میره میخوابه خودش.من واقعا نمیتونم ببخشمش اون حرفای ک به دخترم زد وباعث استرسش شد.شوهرم معتاد به شیشه هست.البته میگه نمیکشم خودم باچشم خودم دیدم ک میکشه زیر بار هم نمیره.واقعا ازش زده شدم اول دوسش داشتم یه کارای بامن و دخترم کرد ازش متنفرم دلسوزوحشتناکم .ولی دیروزدلم براش نسوخت.میخام ازش جداشم شوهر دوممه.لطفا اول تاپیک قبلیمو بخونین بعد قضاوت کنید.الان التماس میکنع تورخدا من چیکارکنم نه جایی دارم نه مکانی کجابرم.منم واقعا نمیتونم این وضعیتو تحمل کنم ۳سال ازدواج کردم بچع ندارم ازش راهنمایی میکنید ببخشید زیاد تایپ کردم 😔😔