خواهر شوهرم اومد خونمون و دعوا راه انداخت خودشو زد به غش کولی بازی درآورد منم فقط نگاش کردم کلی توهین کرد بهم خیلی هم حق به جانب بود اصلا نمیشد باهاش حرف زد آبرومو تو ساختمون برد دیگه از بس به سرم داد یجا برداشت گفت ما گوه خوردیم منم گفتم یه گوهی خوردین تو گلوتون گیر کرده اون گوهم منم... چند روز بعد خونه مادرشوهرم دیدمش سلام کردم اصلا نگاهم نکرد نه خودش نه شوهرش جواب سلاممو ندادن شوهرمم گفت دیگه حق نداری سلام بدی بهش شما با آدمی که اینقدر حق به جانبه که اجازه حتی حرف زدن بهتون نمیده و فک میکنه بهترین آدمه و هیچ اشتباهی نداره چجوری رفتار میکنید؟
خانواده همسر منم همینن ی مدت کوتاه اومدم دیدم ن بابا بیشعور تر از این حرفان نمیفهمن از اون ...
ببین اینقدر چرند بهم گفت قبل اینکه دعوا بشه داشتم به بچش میگفتم نکن زندایی بشین بعد بچش اومد داخل سالن شوهرم بهش گفت دایی نرو فلان جا اذیت نکن با لحن عادی و آروم یهو برداشت به شوهرش گفت پاشو بریم اینجا هی به بچه من میگن بکن نکن