2777
2789
عنوان

بچه ها بیایین داستان زندگیم و بگم براتون

| مشاهده متن کامل بحث + 940 بازدید | 32 پست

دیگ درگیری سر بچه و این در دهنش میبست میبرد اتاق در و میبست و منم خوانوادم اصلا پشتم نبودن جوری ک اگ یروز میرفتم طاقت نمیوردم و برمیگشتم کلا قهر بیشتر از دوروز نداشتم شوهرمم اوایل درو قفل میکرد و گوشیم و میگرفت ک قهر نکنم خودشو میزد گریه میکرد ولی من انقد لجبازی میکردم ک اخر میفرتم ولی برمیگشتم

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اخر سر جواب همتون میدم ... بعد ی مدت ک دیگ گفتم من قطعی ازش جدا میشم چون تو اعتیاد داری بچه رو میزنی تو میدونی خوانوادم پشتم نیستن اذیت میکنی ولی بخدا سر میزارم به جایی ک اصلا نتونی پیدا کنیم

تریاک و شیره و میکشید بچه ها اینا گذشت دیگ برا اینکه ولش نکنم دیگ بچرو نمیزد اما چندماه اول ک بچرو اذیت کرده بود من ترس داشتم جایی برم بچه و با این تنها بزارم یا کلا ازش بدم اومده الان بچم یکسالشه 

مشکلم اینه ک من ازش زده شدم اخه داخل اینستاش هم همش لختی پوختی و چرت و پرت همش نگا اونا میکنه بعد مثل بچه ها کمبود محبت داره همش میگ بهم ابراز علاقه کن از سرکار میام بوسم  کن و اینا

و اینکه موقع ک میخاد رابطه داشته باشیم از موقعی ک از سرکار میاد میشینه پای تریاک تا ساعت 3 و 4 خیلی فس فس میکنه برا رابطه منم بچه اذیتم میکنه هی غر میزنم زودتر بیا و خلاصه بحثمون میشه و انقد دیر میاد من میخوابم بخاطر اینکه انقد لفتش میده اصلا دوسندارم رابطه داشته باشم و اینکه موقع رابط همیشه باید ارایش کرده باشم لباس خوب بپوشم و خلاصه ماهی ی بار یا دوماه یبار رابطه نداریم کلا خیلی کم شده دلیلش میپرسم میگ تو من میومدم پیشت پسم میزدی همش غر میزنی یعنی نمیتونی ی پنج شنبه ای بخاطر من از خوابت بزنی

و اینکه بچه ها همش میگ فلان کارو برام بکن اینکارو کن منم اعصابم خرد میشه ک مثل کالا باهام رفتار میکنه موقع رابط هم خیلی اذیت میشدم دیگ رفتم دکتر گفت زخم داری بخاطر دردش هم اصلا دوست نداشتم سمتم بیاد ولی از طرفی هم بهش گله میکنم چرا سمتم نمیای حتما سرت جایی گرمه واینا

الانم توی جایی کار میکنه ک خانم هم اونجا کار میکنه همش میاد تعریف میکنه امروز خانم فلانی فلان چیز و گفت خانم فلانی خیلی خوبه و اینا بعد این همه مدت من زخمم درمان کردم گفتم سمت کسی نره حالا از سرکار میاد ی سلام و در حال چرت زدن تا اخرشب یسرع قیافه میگیرع میگ تو نمیای سمتم وقتی من میرم پیشش باهاش صحبت کنم و اینا پسم میزنه ی موقع اخلاقش خوبه بعد یدفعه میره تو قیافه خودش نمیدونه چند چنده و اینکه الان قهر کنمم براش مهم نیست قبلا کوچیکترین تغییری میدید میگفت و تعریف میکرد ولی الان عین خیالشم نیست به نظرتون بخاطر بی میلی من به رابطه اینجور شده یا داره خیانت میکنه؟

روانی بوده ادم بچه خودشو بخاطر رابطه نداشتن با زنش میزنه؟

بخاطر رابطه نمیزد بخاطر اینکه همش گریه میکرد اخر سر عذاب وجدان میگرفت میگفت من طاقت ندارم اذیتی تورو ببینم بچه اذیتت میکنه ازش متنفرم

حالا میخام راهنماییم کنید چیکار کنم ک زندگیم بیاد رو روال و اینکه من کسی و ندارم ک بخام طلاق بگیرم و اینا فقط میخام دوباره زندگیم قشنگ شه توروخدا راهکار بدید بهم و بگم ک منم مغرورم و نمیتونم زبونی ابراز علاقه کنم فقط با پیام میتونم

الان کامل گفتم پس کجایید ؟ حتما باید بزارمتون تو کف تا بیایین

خداییش چه طور تحمل کردی بچه تو تو نوزادی میزد من بودم تا حالا شوهرم زنده نبود ........اول و آخر باید شوهرت و ترک بدی و اخلاق شوهرتون عوض کنی با محبت و سیاست برو جلو .....توروخدا مواظب بچه ات باش قبم درد گرفت 

خدایا زندگیم را به خودت گره بزن ؛گره کوررررر!.
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   honye_ella  |  3 ساعت پیش
توسط   vittozahra  |  3 ساعت پیش