2777
2789

من ۳۲ سالمه .... و به علت ورشکستگی پدرم برای هممون نامفهوم بود از اسفند ۹۸ رفتی خانه پدری مادرم ( همراه با مادر پدرم) به شهرستان.... من سال ۱۴۰۰ با مادرم حرف زدم که از یه آقایی خوشم اومده و میخوام ازدواج کنم ، وقتی مادرم محل زندگی ایشون رو پرسیدن و من گفتم پیروزی ... با مخالفت روبرو شدم گفتن در شآن ما نیستند 

من از سال ۹۹ تابستان با اطلاع کامل خانواده اومدم تهران و مشغول به کار شدم و پدرم تمامی مدارک شناسایی منو  اد بهم و برام خوابگاه گرفتندو من کارمو تو شهرداری شروع کردم و با اون آقا هم تو شهرداری آشنا شدم ... روزی ۳ الی ۴ بار باید باهاشون تلفنی صحبت میکردم و گزارش کارمو میدادم 

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

من از مهر ۹۹ با این آقا همخونه شدم و مادرم در جریان کامل بودند که من منزل فامیل هاشون میرم و حتی گاهی میخوابم منزل خواهر و برادرشون ( پدر و مادرشون فوت کردند ) و در حریفان کانل بودند که ایشون از لحاظ مالی و عاطفی حامی من هستند.... و بگم که ایشون ۴۴ سالشونه الان.....

مادرم می‌گفتند میدونم دوسش داری میدونم اونم دوستت داره ، بهت احترام میذاره ، هواتو داره و میدونم بدون هم نمی‌تونید زندگی کنید ... ولی چون خونش تو پیروزی در حد ما نیست و نمیدارم ازدواج کنی ... هر چی قسم دادم که یه باهاشصحبت کن ، یه بار با خواهر بزرگش صحبت کن میخوان زنگ بزنند و میخوان شمارو ببینند ، اگر عیب  و ایراد گرفتی منم همون موقع میام پیشت و بر میگردم باهات ... ولی گفت اصلا نه صحبت میکنم نه میبینمشون....

( ما قبل منطقه یک نشین بودیم ولی الان هیچی نداریم،  حتی خونه )

تو این مدت خیلی با مادرم و خواهرم صحبت کردم ( من دختر اولشم و فرزند اول خانواده)  گفتند نه و پدرم که خشونت خانگی داشت همیشه و من همیشه ازش میترسیدم ... چون همشم و تهدیدمیکرد و.... تو این مدت هم هر وقت پدرم تماس داشتند فقط توهین می‌کردند و افترا می‌زنند و تهدید می‌کردند و قطع می‌کردند...


چند ماه پیش وقت تلفن از من پرسید مادرم حدیث ازدواج کردی؟ البته قبلش مجدد پدرم شروع به ناسزا و افترا زدن به من شده بود 

گفتم آره ازدواج کروم بدار حرف بزنیم مامان ... 

برادر و خواهر و مادرم فحش رو کشیدن به من و منو خانم ..... خطاب کردند ... 

کار کشید به جایی که نمیدونم چیجوری با خانواده همسرم ارتباط برقرار کردند و اونا هم تهدید کردند و..... 

من الان چند ماهه عقد دائم ایشون هستم ...

اینم بگم که ایشون دوبار ازدواج ناموفق داشتند و دوتا فرزند دارند که هر دو با مادر ها  زندگی می‌کنندو فقط دخترش که ۱۲سالشه آخر هفته ها نیاد میش ما   ارتباط خوبی با هم داریم....

من احساس آرامش و خوشبختی دارم ....

واقعا دارم

خانواده ام برام اضهار نامه زنده‌ماندن موقع که حق ارتباط با مارو نداری اصلا چه الان و چه در آینده ... و هر روز زن. نیزنند و فحش می‌نویسند برام ...

البته همرو بلاک کردم .... 

الان به نظر شما من اقدامی کنم از نظر قانونی براشون؟ 

چون میتونم خیلی راحت اقدام کنم و تا حالا نکردم اصلا ... 

یا باید با این همه حجم زنگ و اس ام اس هاشون که کمتره از زنگ تحمل کنم ...

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792