شوهر بد اخلاق

توزندگیش خیلی کمکش کردم . هیچی نداشت وقتی عقد کردم اما با کمک من الان همه چی داره  . خیلی تحمل کردم . سه تا خونه داره چند وقت پیش مثلا به پاس محبت های من یک خونه رو قولنامه داد به من . امروز من یکم حالم بد بود گرفته بودم اومد دنبالم سرکار گفتم من یکم امروز ناراحتم و اینا . هیچی دوباره شروع کرد فحشو دعوا و دادو بیداد و تحقیر خانوادم بعد که من دیگه واقعا بریده بودم منم شروع کردم دادو بیداد ( همیشه وقتی داد میزد من دیگه ساکت میشدم )  بعد یهو محکم زد تو گوشم و منو وسط خسابون پیاده کرد 

بعدم هی میگفت کلیدای خونه رو بده تو اصلا لیاقت هیچیو نداریو کلا جنون وار داد میزد . خیلی خسته شدم . هرروز سردرد هر روز ناراحتی افسردگی . اصلا از این زنی که بهش تبدیل شدم خوشم نمیاد . چون وضعش خیلی خوبه و وضع خانواده ی ما یکم بده  همش احساس میکنم اگه جدا شم تنهام و کسیو ندارم . باور کنید همش میگم خدایا تو پولو به کیا میدی ؟ همش میخواد تهدیدم کنه میگه لباسایی که برات گرفتمو در بیار موبایلتو بده .

منم واسه خودم شخصیت دارم . مگه همه چی پوله . من فوق لیسانسم اینا خانوادگی دیپلم ردین . به کمک من این اقا با کلی پارتی بازیو دانشگاه بیخودی رفتن لیسانسشو گرفت . حالا میاد میگه من تحصیل کرده ام . پولدارم . همه از بابام حساب میبرن . همه دوست دارن با ما معامله کنن . بعد تو دعوا میگه شما گدایین . همه چیتونو از دست دادین ( بابام مجبور شد واسه بدهکاری خونه شو بفروشه )   

الان که دارم مینویسم تاسف میخورم به انسانیت این ادم و تمام ادم های اینطوری . 

به نظر شما من چه کار کنم ؟ موندنم‌جایزه ؟ 

اون خونه ای هم که گفتم نصف پولشو پدر من داد با طلاهای خودم ) بعد میگه یه چک واسه بابات مینویسم  خونه رو میگیرم . طلاهاتم که خودم برات گرفتم 

من چه کار کنم .؟ خیلی ناراحتم