سلام من همش 16سالم بود مامانم ب زور شوهرم داد شوهرم ۹ سال از خودم بزرگتر بود وقتی عقد بودیم یکی دو دفعه بحثمون شد ولی نمی‌دونستم آنقدر اخلاقش بد لجباز عصبی الان ی پسر ۳ ساله دارم پسرما خیلی دوست دارم اما از دست شوهرم دیگه خسته شدم اصلا نمیشه ی کلمه باهاش مثل آدم حرف بزنی بخدا بعضی اوقات پسرم لجباز میشه جیغ میزنه عصبی میشه می‌دونم همش تقصیر ماست ولی الان بخاطر پسرم اصلا دیگه بهش اهمیت نمی‌دم کاری نمیکنم ک عصبی بشه یا داد بزنه ک منم عصبی بشم ک بچم بترسه و گریه کنه ولی دیگه خسته شدم بخدا همه میگن ببین چقدر خوبه می‌ره سرکار اگه نمی‌ترسیدم یا بخاطر پسرم نبود خودما میکشتم.لطفا بدون قضاوت کردن حرف هایی بزنین ک بهم کمک کنه.من فقط میخواهم پسر زندگی شادی داشته باشه همیشه هم دارم به شوهرم میگم هی میگه من اعصاب معصاب ندارم هی سر بگیرم نزار.خدایییییاااا بخاطر پسرم نگرانم ک هی جیغ میزنه و گریه می‌کنه ملی نمیتونم با هیچکس حرف بزنم داشتم میترکیدم
جنوبی هستی؟
شوهر من فرزند طلاقه
بدون والدین سخته
به نظرم به خاطر پسرت بمون
الهی قربون دلت بشم رفیق
عزیزم با این اوضاع پسرت نمیتونه شاد باشه
الان چن سالته؟؟
الان چن سالته؟
طلاق
تاپیکم رو بخونید
خب عزیز به خاطر بچت عصبیش نکن اگه اون بداخلاق تو خوش اخلاق باش مطمئن باش اونم خوب میشه
به پسرت محبت کن
ببرش پارک
خوب میکنی محیط خونه رو آروم نگه میداری🌹
به فکر آرامش خودت اول و بعد پسرت باش
شاید همسرت مشکلی دارن باهاش صحبت کن با آرامش
اینکه رفتار شما باهمروب پسرو تاثیر داره که نمیشه رد کرد.ولی سه تا ۵ سالگی اوج لجاجت و گریه و...بچه هاس.ما دعوا نداشتیم و محیط آروم بود ولی اون دو سال پسرم بینهایت بد شده بود.جیغ و گریه و بهونه و لحبازی و غر زدن و عدم سازش با هم سن و سالانش.بعد یواش یواش درست شد.
کتاب زنان زیرک رو بخون
و در کل سعی کن مطالعه ت راحب سیاست های همسر داری و شناخت جنس مذکر بالا ببری
یا کتاب مردان مریخی زنان ونوسی
تو سنت کم هست با یکم مطالعه و سیاست میتونی حلش کنی این مسئله رو
