الان چیزی نگی بهتره الان بگی فک میکنه این سفر خیلی برات مهمه بعدا بگی میفهمه که فقط به خاطر این موضوع حاضر شدی قید سفر هم بزنی
احتمالا فراموش کرده یعنی به حساب گذشت زمان گذاشته ، خیلی راحت و صمیمی پیام بده که فلانی هست من ازش خوشم نمیاد نمیخوام باهاش یه جا باشم
شاید حواسش به این موضوع نبوده
به نظرم اگر اینقدر باهم دوست بودید الان خیلی رک و دوستانه باهاش مطرح کن شاید برای کارش دلیل خوبی داشته باشه
حالا که با هم صمیمی هستین راحت حرفتو بش بگو.. چ خوب ک با هم راحتین
اون خانم چه نسبتی با خواهر شوهرت داره
نرو و اگر با گفتن دلت آروم میگیره با ملایمت بهش بگو
لابد یه کاری کردی خودت یادت نیس ناراحت شده الان داره تلافی میکنه، توجیه دیگه ای برای کارش نیست
من ازخواهرم براخواهرشوهرم بهتربودم هرکاری که تونستم براش انجام دادم شوهرش سریه مسئله میخواست طلاقش بده پادرمیونی کردم بدون اینکه کسی بفهمه خودموکوچیک کردم تاشوهرش راضی شدبعدباخواهرشوهرمویکی ازفامیلای پدریم رفتیم مسافرت یه بحثی پیش اومدجلوهمه خواهرشوهرم ریدبهم شوهرم انقدعصبی شدکه هنوزم زیادبهش محل نمیده ۱۰سالم ازمن کوچیکتره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
