سلام عزیزان....امروز دوستی داشتیم واقعا داغون شدم....دانش آموز کلاس اولی تنها تو کلاس نشسته بود....نمی رفت تو حیاط....بهش گفتیم برو پیش دوستات...گفت نه میخوام مشق بنویسم ....روش نشد بگه هیچی نیاوردم....اعصابم خیلییییی بهم ریخت ....بعد از معلمش شنیدم که نامادری داره....که پیگیرش نیست اصلا...چرا بعضی ها بعد ازدواج دشمن بچه طفلی میشن....اگه بچه بده چطور باباش خوبه ....خدایا من و ببخش اما حسابی تو دلم نامادری شو ناسزا گفتم....توقع چیز عجیبی نداشت....حداقل ناهارشو واسش میزاشت عزیزانی که بچه های همسرتون و بزرگ میکنید خدا خیرتون بده هوای بچه ها رو داشته باشید
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
من امام رضایی ام🌹🌹🌹دل من گم شد اگر، بسپارید امانات رضا... و اگر از تپش افتاد دلم ببریدش ملاقات رضا... از رضا خواسته ام بگذارد که غلامش بشوم همه گفتند محال است ولی دلخوشم من به محالات رضا(علیه السلام)
من خواستم زنگ بزنم از بیرون براش غذا بگیرم.....همکارم گفت چند تا دانش آموز خوب داریم ببریم کنار اونا خودمون هم بشینیم تا حالش خوب بشه....دیگه کم کم باهاشون گرم گرفت ما رفتیم