من سال 88 ازدواج کردم و از مهر 90 تو اقدام هستم اول فقط مشکل تنبلی تخمدان داشتم که بعد واریکوسل همسرم هم اضافه شد. یه ای یو ای و دو تا میکرو منفی داشتم. هزینه های کمر شکن به کنار. از اینکه میبینم همه اونایی که بعد من ازدواج کردن همه بچه دارن حتی بعضی ها بچه دوم. اما اینکه میبینم همسرم شقیقه هاش سفید شده آتیش میگیرم. اینکه حتی یه بار نگفت چقدر دلش بچه میخاد ولی از نگاش میفهمم خیلی دلم میگیره. خدایا خیلی سخته نذار بیشتر از این له بشم به دادم برس
نه عزیزم اینکه نداده صلاحته اگر غیر از این فکر کنی کفره میدونم چه فردایی تو سر آدم میاد ولی از ته قلب ایمان داشته باش که موقش نشده و این زمان برات میرسه آن شاالله
منم 4 ساله الان سال اول نبود که صداش زدم. وقتی میکرو کردم با مامانم رفتیم جواب از منفی رو گرفتم. اگه قیافه مامانم رو میدید دلم میخاست بمیرم ولی اون بغض نکنه