کاربرای نی نی سایت چند در صد افراد جامعه هستند ؟
اعضای نی نی سایت که متاهل هستند و شوهرشون کتک می‌زنه چند نفر هستند ؟
تو کشور چه تعداد داریم ؟
تعداد خانوم های این سایت ۱۰ در صد کل کشور هم نیستند !
یه مورد دیگه ام بخوام بگم
متاسفانه فرهنگ ها جوری شده خانومی شوهرش خوبه و درک میکنه و ... اینجا تاپیک نمیزنه که شوهرم خوبه
مادر شوهرم خوبه
چرا؟
چون می‌ترسه یا چشم بخوره
یا بقیه بیان بگن فخر نفروش و از این حرفا
بخاطر همین کسایی که شوهر خوبی ندارند بیشتر تو دید هستند تو این سایت !
با تشکر
روزنه دارم و کورسوی امیدی هم هست ولی از روی عقل نیست از روی احساسات است به حرمت روز های خوبمون ولی این بار همه ی عزمم رو جزم کردم تا تغییری عظیم تو زندگیم ایجاد کنم مرگ یبار شیون یبار طبق فرمایشات شما
اول با یه روانشناس آنلاین ارتباط برقرار کردم و کمی آروم شدم تا بتونم به دور از فضای متشنجی که در اون گیر افتادم تصمیم بگیرم
و وکیل هم صحبت کردم اونم حرف های شما رو تایید کرد و گفت فعلا بمونم و بسازم تا مدرک های مورد نظر رو جمع کنم
و گفت رفتن از خونه اصلا به صلاحم نیست بمونم خونه
و فرصت جمع کنم چون فعلا هیچ مدرک قابل استنادی ندارم
شوهرم فضای خونه رو خیلی احساسی میکنه و یجورایی باعث شده جدال سختی بین عقل و قلبم شکل بگیره
ولی من میدونم وقتی من از این حال بیام بیرون و کمی باهاش صمیمی بشم دیر یا زود برمیگرده به حالت تهاجمی قبلش و عذاب وجدان زود گذر و مقطعی داره
با مادرم مطرح کردم ولی نه به صورت کلی گفتن تا جایی که تونستی خودت مشکلاتت رو حل کنی بمون
اگه احساس کردی نمیتونی تنهایی حل کنی ما پشتت هستیم ولی خیلی غمگین شدن و این منو دلسرد میکنه
ممنون عزیزم من فاصله ایجاد نکردم خودش با کاراش ایجاد کرد
متاسفانه توی جامعه ما آخر همه تقصیر ها میفته گردن زن
من به خاطر فشار هایی که شوهرم به من وارد کرده تا آخر عمر باید دارو بخورم دکتر هم تایید کرد که اثرات فشار روحیه
شوهر من عادی نیست ومن خوب میفهمم
نه معذرت خواهیش عادیه نه زدنش عادیه
نسخه طلاق دقیقا همون کسی که نسخه ازدواج رو پیچیده توصیه کرده!
و اینجا بحث ترس پیش میاد !
زمانی که با تمام وجود تو یک زندگی در حال اذیت شدنی و به خاطر ترس هیچ کاری نکنی دقیقا وضعیت رو بد تر می‌کنی
هم درون خودم هم بیرون !
یکم واقع بینانه باید بود !
نسخه طلاق رو به هر کسی نمیپیچم !
طلاق برای رابطه ای که تمام شده باید پیچیده بشه
نباید لزوما تا ۹۹ در صد رفت
دقیقا زمانی افراد طلاق میگیرن که جون و مال و روح و روانشون نابود شده
در حالی که میشه زمانی که عقل و منطق داره میگه طلاق بگیر حرفش رو گوش کرد ولی چی اجازه نمیده؟
احساسات نمیذاره!
و بخاطر احساسات زمان میذاریم
و نتیجه چی میشه ؟
با مرگ احساساتمون رو به رو میشیم !
و این پروسه رو خیلی تو دادگاه ها رو به رو شدم باهاش
خوب با این اوصاف با یک تیر دو نشان آخر رو باید زد !!
یک فرصت آخر رو اینجا باید داد!
دقیقا زمانی فرصت میدی که تمام وجودت باید این رو درک کنه آخرین فرصت هستش !
آخرین فرصتی که فرق داره چون هوشیار تر باید باشی!
به محض این که عذاب وجدان تموم شد یا هر چیزی که به نظر من اختلالات روانی هست
دوباره اگر شروع کرد
اینجا شروع می‌کنی مدارک رو جمع آوری می‌کنی !!
حتی حتی حتی همین فرصت دادنت رو هم میتونی ظبط و صبش کنی و بهش بگی این فرصت رو برای آخرین بار میدم
برای بار مثلا ۸ ام و بهش میگی که خسته شدی این همه فرصت دادی و این آخرین بار هست
(تعدادش رو بگو !
آخرین بار رو تاکید کن !
فرصت دادن در مورد اشتباهش رو هم بگو
بهش بگو فرصت میدم که دیگه کتکم نزنی مشکلی بود یا صحبت حل کنیم و ..) تمام اینا رو ظبط و ثبت کن که فرصت آخر رو دقیقا برای چی داری میدی و تا حالا چند بار فرصت دادی
و بعد از گذشت چندین وقت اگر دوباره دیدی دوباره شروع کرد
حالا جمع آوری می‌کنی مدارک رو که کتک می‌زنه یا هرچی
اونوقت دیگه حرکت نهایی رو میزنی !
آره من شوهرم تا زمانی که امید داره پیشش هستم برام هزینه میکنه و احساسی هست ولی اگه بدونه قصد دارم مدرک جمع کنم روزگارمو سیاه میکنه با این که ماشین و به نام بزنم موافقت کرده ولی گفت فعلا دست نگه دار
ولی گفت برای چی میخوای گفتم همینجوری باید بالاخره با یه چیزی تنبیه بشی بعد گفت اینجوری دیگه مرد نیستم همه چی به نام زن باشه
دو روز پیش منو بزور برده اتاق مجبور کرده بزنمش تا حساب بی حساب بشیم منم نتونستم گفت یا بزن یا ببخش
احساس میکنم مریضه یجور مریضی مسری که منم ازش گرفتم
ازش واقعا میترسم
قرار نیست اون بفهمه که تو داری چیکار می‌کنی و..
بعدشم گفتم که تو اول به این فکر کن که واقعا داری فرصت آخر میدی با این تفاوت که حتی از فرصتی که دادی ام ظبط کنی و سند داشته باشی
و این که اگر دیدی باز شروع کرد شروع کنی ظبط کردن و.... که اگر بازم کبود شدی دیگه بری پزشک قانونی و ...
بخدا همسرت همچینم بد نیست
یکاری نکن دیگه سراغت نیاد واسه معذرت خواهی بی محلی زیادشم خوب نیست غروز کاذب هم همینطور طرف میگه بیابزن تمومش کن کدوم مردی حاضره زنش بیاد تلافی کنه؟بگه بیا منوبزن ها؟
این حرف آخر من بود دیگ ریپ نزنین رومن اقایKindman
می‌دونی چرا فکر می‌کنی راه دیگه ای هست؟
چون تمام نظرات این دو تا تاپیک اسی رو نخوندی !
و اصلا نمیتونی خودت رو بزاری جاش!
و هر انسانی نقطه ضعف هایی داره که وقتی دست گذاشته بشه روش خیلی اذیت میشه حالا این هی تکرار و تکرار بشه !
از نظرت کوتاه نمیای منم نمی‌خوام از نظرت کوتاه بیای و از خدا می‌خوام هیچوقت نتونی اسی رو درک کنی و تو زندگیت موفق باشی !
اگر خیلی هم کنجکاو هستی اسی رو دنبال کن ببین در آینده چه اتفاقاتی می‌افته !
عجیب بودنش دقیقا بخاطر همون دلیلی بود که آوردی که گفتی تحمل میکنم و میمونم و راه دیگه پیدا میشه راهش طلاق نیست
چون اسی انقد مونده و تحمل کرده و دنبال راه بوده دیگه به تهش رسیده
هرچند تحمل کردن یک زندگی با آدمی که درک نداشته باشه و مشکل روانی داشته باشه و نخواد درست بشه سخته و شدنی نیست
و وقتی به تهش برسی دقیقا عجیب میشه !
شرایط طلاق که همیشه میتونه باشه ولی قرار نیست سر هر چیزی طلاق گرفته بشه !!
گاهی اوقات مشکل از دو طرف هستش
گاهی اوقات یک طرف
این اصلا مهم نیست
مهم اینه که این دونفر سعی کنند شرایط رو اوک کنند
با مشکلات رو به رو بشن و حلش کنن
مشاور برن مشکلات رو بر طرف کنند و زندگی رو اوکی کنند
ولی وقتی تمام این راه ها رو رفته باشند
مشاور چندین بار رفته باشند
و مشخص بشه آقا باید بره روانپزشکی و این کار رو هم کنه و قرص بخوره
و باز هم درمان نشه و ... یعنی چی؟؟
یعنی تمام راه ها رو برای بهتر شدن این رابطه انجام دادم و دیگه راهیی نیست
میگم بقیه نظرات اسی رو بخونی متوجه حرفام میشی !
من کسی نیستم که بخوام همون اول بگم طلاق
چون راه های زیادی رو برای درست کردن رابطه وجود داره و دیدم و تجربه ها رو حس کردم
ولی باید دو نفر شرایطش رو داشته باشن که متاسفانه اسی این شرایط رو بر خوردار نیست دیگه چون همه رو گذرونده
