شوهرم چند روز پیش روم دست بلند کرد تو تاپیک قبلی توضیح دادم خیلی معذرت خواهی میکنه ازم ولی اصلا نمیتونم حتی باهاش حرف بزنم همین که میاد باهام حرف بزنه قفل میشه دهنم فقط بهش میگم برو بیرون از اتاق چشماش پر اشک میشه و من اصلا برام مهم نیست
من دیروز ی اتفاقی افتاد تو خیابان سرم داد زد بخاطر پسرم خیلی خیلی خیلی ناراحت شدم ینی اصلا شوکه شدم ولی خوب شوهرم خوبی های کمی نداره بخشیدمش باهاش هم صبح حرف زدم خودش اومد باهام حرف زد از دلم در آورد اما دلم ازش واقعا شکست ولی میگم خیلی خوبی کرده بهم تو این هفت سال اولین بار بود این طوری قلبم شسکت ینی از دیروز داغونم میریزم تو خودم اما این نیز بگذرذ
🐥🧡💛😍🌈☔ب آرزو هایم قول رسیدن داده ام من میتوانم چون خدا را دارم🌹🌹🌹🌹
عزیزم کاش حداقل با یه مشاور تلفنی در حد ده دقیقه صحبت کنی اینجا مطرح کردنش جز گمراهی چیزی نصیبت نمیشه و متاسفانه از پیشنهاد ها و صحبت ها مشخصه که همچین مسائل مهمی رو نباید هرجایی مطرح کرد چون ناخواسته هم صحبت های بقیه روی انسان تاثیر میذاره. ان شاءالله عاقبت بخیر باشید عزیزم
❤السلام علیک یا اباعبدالله علیه السلام❤ 🍁دخترآبانم🍁