2777
2789
عنوان

خجالت آوره

276 بازدید | 0 پست

@نی_نی_یار_شب


من به عنوان کاربری که تو دوران عضویتم شاید دو یا سه بار تگتون کرده دوباره صداتون کردم اینجا که بگم بی اهمیتی به دلخوری کاربرا باعث بی قانونی بیشتر میشه. بعضیا با یه گله یا یه حرف قطع دسترسی میشن چطوره که یکی به یه سیل بزرگی از شرف و غیرت توهین میکنه اهمیت نمی دید؟ درسته مشکلات وجود دارن خب هر کشوری مشکلاتی داره همون آمریکا هم پر از کارتن خوابه هر کشوری مشکل و مورد داره اما ویژگی مردم ایران که از همه دنیا جداشون میکنه اینه که زن و بچه هاشون رو توی مشکلات جا نمی ذارن و تنها از ایران فرار کنن. خودشون رو سپر هر بلایی میکنن تا به خونوادشون آسیب نرسه. نوجوان های ما که درس و کتابشون رو گذاشتن و رفتن با دشمن جنگیدن و تکه تکه شدن می تونستن به کشورهای همسایه فرار کنن و تو پارکهای کشورهای همسایه خلال دندون رو لبشون بذارن تا کشورشون پاره پاره بشه و دشمن با دمپایی  مملکتشون رو فتح کنه اگه قراره توهین و فحش عادی سازی بشه پس ممنوعیت های سیاسی رو هم بردارید شاید یکی خواست از شکم گرسنه بچش پیش چهار تا مثل خودش زار بزنه. لطف کنید به اونهمه کاربری که تگتون کردن جواب بدین

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته

اگه‌

asraam | 1 روز پیش
داغ ترین های تاپیک های امروز