بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من خودم اینجوری بودم. واسه تولد ها هدیه میگرفتم، یا عید های مذهبی عیدی میدادم. حتی شده بادکنک. بعد پسر بزرگ و فضول خواهرشوهرم (33سالشه)گفت شما پولای دایی رو تموم میکنی و... منم دیگه عید ها عیدی نگرفتم.
واسه تولد دختر جاریم هدیه میدادم بعد اون حتی تبریک نمیگفت. الانم د سیب گه واسش هدیه نمیگرم. تولدم رو تبریک بگه، تبریک میگم وگرنه هرگز
یکسال تولد دختر خواهرشوهرم هدیه دادم تا پنج سال بعد همش یه هفته بعد تولدم میگفت عه من میخواستم واست هدیه بدم چون اون سال دادی و... بالاخره بعد6سال هدیه جبران رو داد
از دیدن جاری و خانواده اش حالم بد میشه از بس تنگ نظر و خسیسن. همین مونده زنگ بزنم تولدشون رو تبریک بگم.
زنگ نزن بابا . تازه خودت میگی اونها هم گاهی زنگ میزنن. کلا زنگ نزنی دیگه این رسم کنار گذاشته میشه
خدای مهربونم خیلی خیلی دوست دارم ممنون برای تک تک معجزاتی که تو زندگیم میبینم. من یه زن سرحال و قوی هستم که تمام قد پای زندگیم ایستادم😍😍 تو من رو به جشن زندگی دعوت کردی و روا نیست که در این جشن لحظه ای ناشاد باشم
این کارای الکیو از قبل من بیام تو خونوادشثن انجام میدادن الان منم مجبووورم درصورتی که متنفرم از این ...
برای اونهایی که دوست دارن این کار رو انجام بدید. این بنده خدا با تبریک نگفتن داره اعلام میکنه تمایلی به ادامه این کار نداره. شماهم رها کنید. نمیگم اصلا منظور بدی داره ها . شخصیتش لابد اینجوریه که خیلی دوست نداره. یا مثلا دستشون تنگه