مهاجرت کنم
قبل ازدواج بهم قول داد
ولی مامانش گفت شیرمو حلالت نمیکنم بری!سر همون یادش رفت منو با چه امیدی وارد زندگی کرد
وگرنه خر بودم تو ۲۴سالگی ازدواج کنم مگه!
البته پشیمون نیستم از متاهلیم
فقط دیگه نمیخوام دوستش داشته باشم بره بچسبه به مامانش
اینکه الویتم همیشه همسرمه اینکه انقدر دلی باهاش راه میام و بازم چشماش اول مامانشو میبینه خسته شدم!
۳تا خواهر داره برای هر۳ هر عید تمام سکه عیدی میده من تا الان نگفتم چرا حتی!
چرا بقیه برادرا نهایت ۱تومن میدن تو این همه!
ولی اصلا انگار خوبیام به چشم هیچکس نمیاد