2777
2789
عنوان

نمیخوام بارداریم تموم بشه

| مشاهده متن کامل بحث + 2326 بازدید | 73 پست
من دوس دارم خونه پر شه از صدای گریه و خنده بچه راه بری پات بره رو جغجغه بوی بچه بیاد تو خونه پوشکاش این ور اون ور افتاده باشه کاش نی نی هممون به سلامت بیاد بغلمون بچه ها واقعن ازتون ممنونم ارومم کردین داشتم دق میکردم دیگه الاناس که همسری بیاد برم براش میوه پوست بکنم

🌹بهتر از آنچه از شما گرفته شد، به شما میدهد...سوره انفال آیه۷۰🌹

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

وای منم هفته ٣٦ هستم انقدر نگرانم که نمیتونم به به دنیا اومدنش فکر کنم تو شکمم که هست خیلی بامزه بازی در میاره از بس که با مزن میخوان واسش گریه کنم تو بارداریم خیلی اذیتش کردم عفونت گرفتم افسردگی داشتم بارها بارها از گریه خواستم بیهوش شم چون اتفاق وحشتناکی واسم افتاده بود حالا شرمندشم میترسم خیلی
در شب هجران مرا پروانه ی وصلی فرست .. ورنه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع 
عزیزم همه سر بچه ی اول این استرسها رو دارن ولی غریزه ی مادری چنان تغییرت میده که عذر میخوام دیگه از بوی پی پی عق نمیزنی همه ی چیزای چندش برات عادی میشه . من خیلی خوابالو بودم مامانم همش استرس داشت که اگه بچه بیدار شه پتو رو دماغش افتاد تو خواب باشی چی میشه باور کن دخترم دنیا اومد تکون میخورد من بیدار میشدم الان 5ساله خواب عمیق ندارم اینقدر از عشقش پر میشی که جسم و روحت قوی میشه دعا کن بهوقت خودش سالم بغلش کنی بقیه اش حله
یار دبستانی من با من و همراه منی چوب الف بر سر ما بغض من و آه منی حک شده اسم من و تو رو تن این تخته سیاه ترکه بیداد و ستم مونده هنوز رو تن ما
عزیزم... خیلیا مثل تو بودن چه بسا بدتر.... باز تو تو تخت خوابت بودی و مثل من تا ماه 9 سر کار نمیرفتی! ناز هم والا منم اهلش نبودم. نه چیز خاصی دلم هوس کرد حتی تهوع هم نداشتم که ناز کنم!یکی دو بارم اوایل هوس شوکولات کردم خودم رفتم خریدم خوردم.
بجاش اونقده حال میکنم با بچه هام. عشقم و عمرم و جونم هستن.
من که از کرختی و سستی و اضافه وزن بارداری متنفرم..خیلی حس خوبی دارم که تموووم شده. ترجیح میدم با بچم حال کنم تا با فکر کردن بهش...بهتره توی بغلم و جلو چشمم وول بخوره تا تو دلم.. ولله بخدا چیه با اون شکم قلمبه..؟؟ من که جلو بابام خجالت میکشیدم از خودم
به بی نصیبی من کس به روزگار مباد
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز