بچهای من امسال از مهرماه هر هفته مریض شدند.بخاطر پسرم ک مدرسه میره و ویروس میاره.
انواع ویروسها رو گرفتن.با اینکه همیشه ماسک و اسپری داره.
دیشب ساعت یک شب دخترم دوباراستفراغ کرد.مجبور شدیم ببریمش بیمارستان.تو راه بیمارستان اعصابم قدری خرد بود ک تو دلم همش غر میزدمو از خدا گله میکردم ک چرا همش باید بچهام دارو بدم و مریض باشن...
خلاصه ی امپول ضدتهوع براش نوشتن.موقع زدنش
ی تختی رو دیدم ک پسر بچه هفت ساله خابیده بود زیر دستگاه اکسیژن ب زور نفس میکشید و سرم بهش وصل بود سرفه های بدی میکرد...طفلک خودش و مادرش.
مادرش مدام میگفت نفس عمیق بکش خودت باید ب خودت کمک کنی😢
اشکم دراومد...
به خودم گفتم شاید ی تلنگر از سمت خدا باشه.انگاربهم گفت ناشکری نکن.بچهای مریض تر هم هستن...
الهی که خداوند هیچ مادری رو با مریضی بچه اش امتحان نکنه.خیلی سخته.