سلام بابام از بچگی میگفت من دخترمو شوهر نمیدم ،من ۲۴سالمه ۶ ساله با یه پسره دوستم ،دوست پسرمم چند بار اومد خواستگاری نداد خیلی همو میخواستیم پسر خوبیه خونه داره ماشین داره چندتا کار داره چون قیافش و تیپش بروزه بابام نداد حتی باعث شد دو سال ما خونه بگیریم باهاشم الان حدود یک سالم نیم خونه رو پس دادیم من خونه بابامم ،دیگه نمیخام با دوست پسرم ازدواج کنم چون میگه مهریه ات ۱۴ تا بنداز و قانونی بریم ازدواج کنیم منم برات جبران میکنم تو زندگی بعد خانوادم نرمال نیست دوس ندارم خودشم یکم بداخلاق و بدله،برام یه خواستگار دیگه پیدا شده تک پسره یه خواهر داره تیپ و قیافه موجه داره اخلاق داره خانواده ی خوب و با اصالت داره احساس میکنم تو زندگی میتونم دوسش بدارم و زندگی خوبی باهاش داشته باشم باباش یه سره میره کشور های اروپایی خودشم خیلی مهربونه میگه هر شرطی بزارید قبوله ولی بابام هیچ جوره نمیده یه بار تو دعوا هم گفت موقع ازدواجت چشماتو خون میکنم،چیکار کنم میترسم سنم بالا بره تا الان قیافه دارم خواستگار میاد پیر شم هیچکس نمیخوادم😭😭😭😭