من خودم اوایل عقدم تو خونه مادرشوهرم اتاق شوهرم جوری بود یه دیوار بود بازم یه تیکه داشت پشت دیوار نمیشد دید رفتیم خرید لباس زیر بعد اومدیم سریع تو اتاق پوشیدم داشتم خودمو جلوی ایینه نگاه میکردم دایی شوهرم اونور دیوار خپابیده بود ما ندیدیمش همینجوری حرف میزدیم یه دفعه سرفه کرد از خجالت مردم