اول خودت برو پیش روانپزشکت همه جریان رو براش تعریف کن
بگو دارم یک جلسه میارمش پیش شما ، که باهاش صحبت کنید که متوجه بشه من تغییر کردم و از رفتار گذشته م پشیمونم و زندگیمو دوست دارم ( باید بفهمه که تو مصمم هستی)
روانپزشکها خودشون بلدند چطوری روی افراد تاثیر بذارند
بعد هم برو پیش قاضی زبون بریز و مظلوم بازی در بیار ، که من یک زن تنها تو این جامعه که همه گرگند شما حامی من باشید این از خر شیطون بیاد پایین برای طلاق هیچوقت دیر نیست یک فرصت دیگه بمن بدین ، دکتر روانپزشکم گفته بیاد من باهاش صحبت میکنم میشه شما راضیش کنید بیاد
بعد هم با خودش صحبت کن بگو من الان دو ساله تحت نظر این پزشک هستم و یک آدم جدید شدم این فرصت رو بمن بده که خود جدیدم رو بهت معرفی کنم اون قبلی مرد ،
بگو خدا ارحم الراحمین هست ، ستار العیوب هست میدونم من تو رو خیلی اذیت کردم و تو مرد واقعا نجیبی هستی ولی یک فرصت دیگه تو زندگی بمن بده، تو نشانه ای از طرف خدا هستی
توکل بخدا برو انشاالله درست میشه