آقا جونم براتون بگه خواب دیدم:
منو شوهرم میخواستیم بخوابیم یهو دیدم یه چیزی تو بالشته توجه نکردم بعد شوهرم بالشت پسرمو برداشته یهو از توش کاغذ دعا افتاده بیرون روی کاغذ شکلهای عجیب و غریب با رنگ مشکی بوده.
بعد ما گشتیم دیدیم تو بالشت خودمون تو تشک هم دعا پیدا کردیم من به شوهرم میگفتم که مامانت نوشته
(اینو بگم که قبلاً مادرشوهرم تعریف کرده بود رفته سراغ رخت خوابهای جاری بزرگم و گشته که دعا پیدا کرده)
بعد شوهرم رفته دعاها رو تو آب شسته خیلی شک به دلم انداخته
ازین طرف مادرشوهرمم یه روز صبح اومد دم در خونه ما یه چیزی مثل آب ریخت چون صدای آب داد بعد سریع شروع کرد به جارو کردن پله ها چون قهریم من نرفتم نگاه کنم یادم رفت،
از اون روز به بعد هر روز ساعت هشت صبح آب میریزم دم پنجره ما منم هرروز پنجره رو میشورم مشکوک نیست به نظرتون؟؟؟
به شوهرم میگم باورش نمیشه فک میکنم مامانش خداست😐🤐
ببخشید طولانی شد
آدرس دعانویسم برا همین میخواستم