یه بار که خیلی ناراحت بودم جلو دخترم زنگ زدم با دلخوری به شوهرم فرداش ما در شوهرم پر رو پرو گفت آره دخترم اومده گفته مامانم گفته مامان جونت بده منم گفتم مامان جونم پیر زنه گناه داره
حالا منو میگی مونده بودم چی بگم امروزم دنبال سوئیچ ماشین میگشتم برم بیرون نبود گفتم شاید اون برداشته وقتی اومد دخترم بنا کرد بره پیشش منم گفتم حق نداری بری بگی مامانم گفته شاید مامان جون سوئیچ رو برده چون کلید خونه بهشه اما باز رفته گفته اونم زنگ زد به من ولی من جوابش رو ندادم