راهنمایی کنید ت رو خدا من الان چیکار کنم پدر شوهرم مریض بود شوهرم و مادرش بردنش بیمارستان منم اومدم خونه بابام شب ک اومدن دنبالم مامانم گف دخترم امشب بمونه هم ب شوهرم هم ب مادر شوهرم گف بدش اونا گفتن بمونه منم موندم بدش اونا رفتن ب شوهرم زنگیدم سرد جوابمو داد منم موندم شب اس دادم امروز‌ولنتاین بود ها گف ب درک بدش گف....
من همش بعدش رو بدش میخوندم نفهمیدم چیشد
خب
حوصله داری پوف به جهنم تو بیشتر سرد باش
شاثد چون شب موندی خونه بابات بدش اومده
باید می‌رفتی پیش شوهرت
ناراحت بوده باباش مریض بوده
فکر کرده دنبال فرصتی فرار کنی
بدش گف چرا خفه شدی منم دیگ هیچی نگفتم
صب میگم بیا دنبالم میگ جات خوبه .بیخود کردی قبل اینک بمن بگی موندی اونجا‌مادر شوهرمم زنگ‌زده پسرمو دق دادی هی میری خونه بابات چ خبره هی میری خونه بابات میگ کیرو دیدی بره خونه باباش بمونه ی شب موندم فقط
همدیگه رو تو غم ها تنها نذارید
ولنتاین که برای ما ایرونی ها نیست چرا انقدر خود را درگیر میکنید😑😑😑😑
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
42 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
