عاشق شد عاشق دختردایی مون که ۳ سال ازش بزرگتر بود
بعد اون ازدواج کرد با پسر خالمون از پسر خالمون طلاق گرفت بخاطر اعتیاد بعد حدود یکسال.
۳ ساله که طلاق گرفته برادر من زحمت کشید تلاش زیاد کرد تا زندگیشو بسازه بره خاستگاریش.
ظهر سره سفره بودیم داشتیم ناهار کوفت میکردیم خاله کوچیکم زنگ زد به مادرم مادرمم همیشه گوشی رو میزنه بلندگو صحبت میکنه خالم گفت نه فلانی با پسر دایی خودش نامزد کرد.
بخدا به حال اون لحظه داداشم که فکر میکنم گریم میگیره تو بهت بود بعد که به خودش اومد اشکاش سرازیر شد قلبم داره برای قلب پاره پارش آتیش میگیره برای بار دوم نابود شد💔😔
نمیدونم چیکارش کنم دارم دیوونه میشم