ده روزه همسرمو ندیدم
یه کار بدی در گذشته در حقش کردم و تازه بهش گفتم و اون نمیتونه منو ببخشه و قصدش جداییه
(تو تاپیکای قبلیم گفتم)
دیگه نمیاد خونه
چند روز دیگه سالگرد ازدواجمونه
میدونم خوشش نمیاد وگرنه یه کاری میکردم
یه دنیا دلم گرفته
انقدر گریه کردم اشکام تموم شده
یه حالی دارم بدتر از وقتی که گریه میکردم
یه سنگینی و غمی که با هیچی خوب نمیشه