توی شهر غریب تنها بدون هیچ فامیلی
با دوتا بچه کوچیک صبح تا شب توی خونه تنها
بچه ها هیچ همبازی ندارن و جایی هم ندارن که برن
همش جلوی تلویزیونن توی خونه
گاهی وقتا هوا خوب باشه میبرمشون توی کوچه یه کم راه میریم هوا میخورن کوچیکه از بغلم پایین نمیاد یک ساعت هم که بشه
هیچ کسی نمیاد نه خانواده من نه خانواده همسرم
همسرم شب میاد نیم ساعت یا یک ساعت باهاشون بازی میکنه بعد هم خواب و روز بعد هم همینطور
این شرایط از نظر شمام سخته یا من بهونه میگیرم