یه جراحی فتق ناف داشتم خیلی اذیتم میکرد همش یک سال بود میخواستم انجامش بدم چون گرفتار بودم مینداختم عقب
تا اینکه ی روز شوهرم گفت برو عمل کن من حواسم به خونه و بچه ها هست
رفتم عمل کردم روز اول از شدت درد میخواستم مرگ موش بخورم
روز دوم شوهرم منو بچه ها رو ول کرد رفت چون زن صیغه ایش بهش زنگ زد
صبح دخترم میخواست بره توالت جیغ میزد نمیتونستم از تخت برم پایین ببرمش