2777
2789
عنوان

رمان صحرا.پارت سه

146 بازدید | 11 پست

با صدای بی رمقی گفتم: مامان بهت زنگ میزنم .
گوشیو قطع کردم و چشامو بستم .یک لحظه هم از فکر گذشته بیرون نمیومدم . همیشه وقتی میرفتیم خونه عزیز دلم میخواست تا ابد همونجا بمونم اصرار میکردم گریه میکردم اما مامان نمیزاشت .فریبرز مشاور املاک بود وضعش خوب بود خسیس هم نبود . چرب زبون هم بود و مامان فکر میکرد با فریبرز خوشبخت عالمه .اما خبرنداشت دخترش چه کابوسی رو تو اون خونه داره تحمل میکنه . تا اینکه وقتی من هفده سالم شد ، مامان باردار شد و فریبرز اجازه سقط نداد  ،بی خوابی های شبونه داداش کوچولو از یه طرف   از طرف دیگه گرفتن کار ساخت و ساز فریبرز باعث شد اونقدر خسته بشه که شبا عین جنازه بیفته ، اما زخمی که به جسم و روح من زده بود هر لحظه تازه بود.
گوشی نگار زنگ خورد و نگار صحبت کنان بهم نزدیک شد: نه اقای ساعدی ، حالش بهتره .....نه تعارف چیه خدا رو شکر حالش خوبه .....چشم اگه مشکلی بود حتما بهتون زنگ میزنم ....چشم مسئله ای نیست ....اخه چرا زحمت کشیدین ....من از طرف صحرا ازتون تشکر میکنم ....چشم ...من تا چند دقیقه دیگه میام پایین ...بازم ممنونم .خدافظ
نگار با شیطنت و لبخند بهم نزدیک شد و گفت: ارین برات قاقالیلی خریده یوهووووو
نگار همون طور که داشت لباساشو میپوشید صحبتاشو ادامه داد: دیوونه ای دیگه ، اونقدر ناز میکنی از دستت میپره ، دیده حالت بد شده رفته برات وسایل گرفته بخوری ضعف نکنی. بنده خدا یکساله هرکاری از دستش برمیاد میکنه تو بهش توجه کنی تو هم که ....خااااک تو سر..من ..من رفتم
هنوز چند ثانیه از رفتن نگار نگذشته بود که گوشیش زنگ خورد : گوشیش کنارم بود برداشتم ببینم کیه که با دیدن اسمی که افتاده بود شوکه

رمان صحرا رو مینویسم ،برای خوندنش به تاپیکهام‌ سر بزنین.

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ادامه نداشت پس؟



اها ، هر روز یه پارت میزارم ،  پارت بعدی رمان رو فردا ساعت سه میزارم 😊 اگه خواستی وقتی رمانو گذاشتم تگت کنم

رمان صحرا رو مینویسم ،برای خوندنش به تاپیکهام‌ سر بزنین.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز