شرمنده خودم و یک عمر حسرت .....
شرمنده ارزوهایم
شرمنده زندگی نکرده
و شرمنده خودم.....
خودی که ارام اشک می ریزد...جرعه جرعه غم سرمیکشد و مست درماندگی .....
چه کسی گفته است..تا شقایق هست زندگی باید کرد؟
اخر ما حتی شقایق هم نداشتیم.......
انچه بود غم بودو و غم و اشک....
شاید تا غم هست باید مرد......
در فصلی سرد، زنی سرد، نگاه سرد،و روحی منجمد.....
چه کسی مارا به اغوش میکشد؟
چه کسی مارا گردن میگیرد......
منم شرمنده خودمم بخاطر اینکه از خودم گذشتم
بخاطر اینکه جاش تلاش نکردم
بخاطر ادم اشتباهیو اوردم زندگیم
منم شرمنده جوونیم شدم🥲💔
هیچکس..خودت....
دست رو دلم نزار می سوزی داغ خیلی چیزها به دلم مونده ،درد یک‌پنجره را پنجره ها می فهمند، معنی کور شدن را گره ها می فهمند ، سخت بالا بروی ساده بیائی پائین ، غصه تلخ مرا سر سره ها می فهمند، پس به خودت امیدواررباش
امروزت میشه همون گذشته ای که چند صباح دیگه غصه زندگی نکردن و تباه شدنشو میخوری
امروزتو دریاب
گذشته درگذشته و رفته
با غصه خوردن فقط داری آیندتو خراب میکنی
آینده ای که واسه ساختنش امروز فرصت داری
