یبارم یکی از عمه هام مریض میشه و اونموقع بهداشت بوده و دکتر زیاد نبوده اونم یه شهر دیگه ،،وازاونجاییکه که اینا وسط بیابون و جنگل روستاشون بوده ماشین هم زیاد نبوده ،و مجبور میشدن با الاغ برن،یروز عمم بشدت مریض میشه و یکی از عموهام ک بزرگترین بوده ،مادربزرگ و عممو سوار بر الاغ میبره که برن بهداری یا همون بهداشت شهر،،مادربزرگم گفت برگشتنی به غروب خوردیم و وسط راه یهو یکی صدامون زد گفت من میدونستم چیه میخواستم بچه ها نترسن گفتم الاغ رو بزن تندتر برو،،گفت هی ما زودتر میرفتیم هی این صداش نزدیکتر میشد گفت هی اسممونو صدا میکرد گفت عموم برگشت دید یه الاغه ،باز رفتیم جلوتر صدا زد نگاه کردیم دیدم یه گوسفنده ،عموی بیچارمم همونجا تب و لرز میگیرتش ،،ولی اسیب بهشون نمیرسونده،فقط میترسونده
قسمتای اونا همه دیدن ،یروز من بعده امتحانا رفتم خونشون ،یه زن رو اوردن تا با بند بستنش ،،پدربزرگم بهش یچیز کشید ،من چون بچه بودم زیاد نمیدونستم چه خبره ،بعده چندسال مامانم گفت موی جنا بوده ،شفا داده به زنه و خوب شده،به پدربزرگم بهره داده بودن ،بهره یعنی یچیزی از خودشون میدن که اگه کسی جن زده شد کمک کنه خوب شن ،فک کنم اینا از خوباش بودن
چه جالب، با اینکه می‌ترسم، اما به این موضوعات خیلی علاقه دارم. من پدربزرگ مادری خودمم سید بوده و اون زمانا که تو روستا بودن، مامانم تعریف میکنه که خیلی دست خیر داشته، خصوصا تو این مسائل، حتی مامانم چند تا از اتفاقایی که پدربزرگم جن دیده بود رو تعریف میکنه گاهی.
ینفر دیگم میارن که بابابزگم بهش موهه رو بکشه ،،ولی جنا بهش میگن این بهمون اسیب زده اگه کمکش کردی بچتو ازت میگیریم ،بابابزرگمم میگه الکی میگن و میاد اونو خوب میکنه ولی شب که برمیگرده میبینه بچه هفت سالش بدون دلیل مرده ،بعده اون تا چندسال دیگع اینکارو ادامه نداد ،فقط اخریش همون زنه بود
چند وخت پیش ی خانومه اینجا میگف ماشینشون کنار ی امام زاده خراب شده بعد اینا رفتن اونجا موندن کنارشم قبرستون بوده بعد میگفت از پنجره نگا کردن مرده رو قبرشون نشسته بودن حتی مادرشم دیده بود
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
43 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
