هعی خاهر برا همه سخته ۱۸سالگیم دیپلم که گرفتم تمومه ارزوهامو فراموش کردمو رفتم سره کار اونم تو کارخونه مواد غذایی .یک سال اونجا کار کردم چون زرنگ بودم منو تو قسمت بارگیری گذاشتن کلی باید کارتنه سنگین بلند میکردم تو۱۸سالگیم ستون فقراتم بخاطر همین کارایه سخت داشت شروع به حرکت کردن میکرد که از اون کارخونه در اومدم و الان کارم پشته میزیه .حقوقش کمه ولی خداروشکر راضیم. رئیس قبلیم که تو کارخونش کارمیکردم چون نیرویه زرنگی بودم جویایه حالم شده بود که چرا رفتم از اونجا و منم دلایلمو بهش گفتم که داشتم اسیب میدیدم بخاطر همین کارمو عوض کردم. در کمال تعجب منو برایه برادرش خاستگاری کرد.هیچی دیگه الان در شرفت اشنایی هستیم ببینیم چی میشه🙂🚶🏻♀️