دلداری میخوای بیا این دلداری به بار با پا فشاری من یه جا رفتیم بعد تو جاده ای که خطرناک بود گفتم وایسیم عکس بگیریم مامانم گفت وای این ور دره است بابام به شوخی گفت وقتی میگید اینجا عکس بگیریم باید جونتونو کف دستتون بگیرید مارفتیم عکس بگیریم یه روانی یه دفعه ای از مسیر منحرف شد کم مونده بود بخوره به ماشین ما بره ته دره مادر بزرگ و بابام اونجا بودن نگو شانسی هر کدومشون رفتن یه سمتی خب این اتفاق بخیر گذشت ولی همه مون ترسیدیم اما نمیگم همیشه همه چی تقصیره منه توهم وقتی هیچی نشده فقط یه مریضی ساده است خودت رو سرزنش نکن چیزی که بخیر میگذره تموم میشه میره