تایپ کردم الان براتون میذارم فقط بهم بگید بهتره چی کنم
چیو
زود بگو
اومدم
من از بچگی با مادرم همیشه دعوا داشتیم سر موضوعات مختلف یه لحظه باهام خوبه یه لحظه بد . در طی روز چندتا شخصیت عوض میکنه .برام خیلی کارا کرده ولی بعدش هزار تا منت گذاشته یا نشسته گفته انقد برات خرج کردم انقد فلانه بعد همیشه باهام حساب کتاب مالی داره اونم سر پول های خیلی کم میشینه بحث کردن مثلا میگه تو باید ده هزار ببست هزار بهم بدی قبلا گرفتی ازم بعد سر این پولای ناچیز بحث میکنه و اخرش دعواست و تا دلش بخواد بهم فحش رکیک میده و حرفای بد😔.... خلاصه خیلی مشکلات دیگه هم بینمونه سر خیلی چیزا و هیچوقت هم درست نمیشه
حالا که اومدیم
خلاصه منم خیلی دیگه اذیت دارم میشم که سر هرچیزی باید تقاص پس بدم بعد به نامزدم گفتم (عقدیم). نامزدم چون قبلا هم میدونست چندین بار مامانم دلمو شکسته این بار قسم جون پدرشو که خیلی دوستش داره رو خورد که دیگه نمیذاره بعد ازدواج اسم مامانمو بیارم چندین بار هم گفت که ببین قسم خوردم یادت نره کسی که اذیتت میکنه میخواد مادرت باشه هم نمیذارم باهاش ارتباطی داشته باشی
از یه طرف من نمیخوام قطع رابطه کنم بخاطر گناهشو یه سری مسائل دیگه دلتنگی و عذاب وجدان و اینا ولی خب اتفاقا خودمم میخوام ارتباطم باهاش خیلی کم کنم ولی کلا قطع نه. چون همیشه دعوا داریم همیشه ناراحتم میکنه و گریم میندازه . خودم اصلا هدفم این بود که بعد ازدواج رابطمو با مامانم خیلی کم کنم و در حد تلفن و چند مدت یه بار برم دیدنش
افرین واقعا خسته نباشی
ولی الان نمی‌دونم چی کنم حالا که قسم خورده اگه نذاره واقعا حتی به مامانم یه زنگ بزنم چی
خیلی پشیمونم که به نامزدم گفتم اگرم نمیگفتم دق میکردم از ناراحتی
چیکار کنم حالا که قسم خورده می‌دونم دیگه ول نمیکنه بعدا اما منم نمیخوام همیشه از مامانم دور باشم حتی با وجود اینکه اخلاقش اینطوریه
اول اینکه اشتباه کردی به همسرت گفتی، بعد هم اینکه رفتار مادرت اصلا عجیب نیست فقط چون از دونسل مختلف هستین زبون همو متوجه نمیشین، مادرت یکم سختگیره و تو هم یکم دلنازک ،حالا عروسی بکن شوهرت نذاره مادرت رو ببینی، هر روز دلت تنگ میشه و براش گریه میکنی
حالا الان هم دیر نشده تا عروسی فرصت داری نظر همسرت رو عوض کنی، پیش همسرت خیلی بامحبت با مادرت رفتار کن، از اون طرف وقتی رفتار مادرشوهرت رو میبینی به همسرت بگو تو خیلی تحملت بالاست من مادرم نصف اینم گیر نمیده بازم دلخور میشدم تازه متوجه شدم من چقدر سختگیر بودم، خلاصه با یکم سیاست به شوهرت زیر پوستی حالی کن که تو اشتباه میکردی، مستقیم نگو که جواب عکس میده
البته توزندگی مرد وزن هم نداره هیچکس نمیتونه جای همسر خوب رو واسه آدم پر کنه ولی فراموش نکن که خودت هم یه روز مادر میشی پس به خاطر بدرفتاری مادرت هیچوقت با شوهرت هم قسم نشو که دیگه نمیخوای مادرت رو ببینی
به همسرت بگو میخواستم امتحانت کنم ببینم چه واکنشی نشون میدی و چقدر دوستم داری و از این جور حرفها......
بگو درسته گاهی بین همه ی والدین و فرزندان اخلاف نظر و مشکل و سوتفاهم و ناراحتی پیش میاد، ولی برای من در اون حد نبوده که تو بخای قسم بخوری و بعد از عروسی قطع رابطه ایجاد کنی......
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
38 ثانیه پیش
38 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
