من رفته بودم باشگاه بعد زنگ زدم دایی کوچیکم بیاد دنبالم
بعد رفیقش که خواستگار من بود یه زمااانی با هم تکیه داده بودن به صندوق پول پچ میکردن😶
سریع پریدم توی ماشین بعد پسره و داییم هی پچ پچ میکردن🤔
سربسته حرف میزدن داییم میگفت خب حالا ملاک همون فلانی که خودت میدونی کیه چی هست؟
به نظرت قبول میکنه؟
بعد منو که گذاشتن دم در گفت کار دارم با میلاد (رفیقش)میخواییم بریم بیرون کار داریم
گفتم مگه قرار نبود منو ببری یه مقدار خرید ضروری دارم گفت این کاری که من دارم ایندمو معلوم میکنه مهم تر از خرید توعهههه🤨
نمیدونم چرا فضولیم گل کرد😂
منظورش با دختر بود؟