تازه یه بی احترامیم بهم کردن
واقعا گریم میگیره وقتی دارم میگم اینارو
خواهرش گفت اره برا بله برون مهمونامونو کم کردین و ناراحتی پیش اومدو اینا(مهموناشون ۶۰ نفر بودن مادرم گفت اکر میشه یکم کمتر که به نحو احسن برگذار شه)بعد من گفتم خب عزیزم ۱۰۰ نفر نمیشد جا بدیم تو خونه
یهو مادرش از اون دور داد زد که اره خب دوبرابرش شاباش و طلا گرفتی دمت دراز شده کنسله کنسلههه به پسرمم زنگ نزنیا(مادرش قرص اعصاب میخوره)بعد من گفتم دیگه با شما حرفی ندارم خدانگهدار بعد هیچی به نامزدم زنگ زدم گفتم مادرت و خواهرت اینطوری باهام حرف زدن گفت الان زنگ میزنم ببینم چیشده بعد گوشیش خاموش شد و بعد ۳ روز من دیدم پشتم در نیومد گفتم بیان وسایلو ببرن به نظرتون کارم اشتباه بوده؟بعد بردن وسایل فرداش نامزدم زنگ زد گفت من پشیمونم بیا برگردیم مامانم میگه برو وسایلو پس بده فلان بیصار