2777
2789

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

الحمدالله زیاد نمیرم ک به سوتی برسه🗿🗿🗿🗿

برایِ  شفایِ دخترِ 2ساله من، اگر مقدور بود یک «صلــــــــــــوات» او را،  میهمـــــان کنید.. خیلی سخته که، یک زن، با هزار امید، مادر بشه... باردار بشه... تمام دوران حاملگیش رو با بچش، درد دل کنه.. براش هزاران آرزو کنه.. ولی وقتی ب دنیا بیاد، دکتر تو چشمات زل بزنه بگه،، متاسفم.. دخترت،سی پیِ....  دردانه من.. جگر گوشه من.. دختر من... من هنوزم امید دارم....  من هزاران آرزو برات دارم...  من منتظرم تا حرف بزنی... راه بری، عروسکات منتظرتن....  من میخوام لباس عروس تنت کنم... منو ناامید نکن....اول مهر، من میخوام تو هم مثله همه بچه ها،  بری مدرسه... ذوق کیف و. کفش کنی... از مدرسه بیای بگی ماماااان ناهار چیه....  خدایا.....  دخترمو شفا بده.... پیر شدم تو این 2سال.....   (میدونی، وقتی بابایی، برات با ذوق کفش برق برقی خرید، آورد خونه، وقتی پات کرد، ولی باشون راه نرفتی، وقتی تمام ذوقِ بابایی، به گریه تبدیل شد، من همون ساعت با دیدنِ جسم بی تحــــــرکت و کفشایِ قرمزت، چقدررر پیــــــر شدم دخترم.... وقتی نمیتونی کفش پات کنی و راه بری و برام با ذوق شعر بخونی)  دلم میخواد بدونم صدات چجوریه.... وقتی از کنار پارک رد میشم و صدای بچه ها رو از رویِ تاب،میشنوم قلبم هزار تیکه میشع... اگ راه میرفتی چجور بودی... صدای خندت.... دختـــــرم، اگه صلاحِ خدا اینِ، که باشه..    داری قد میــکِشی و دریغ از یه ذره بهبودی....                دخترِ موفرفریِ نازم، داره ۳سالت میشه ها.؟   کوور بشم نبینم چه با حسرت، به بچه هایِ سالمی که بازی میکنن، بهشون نگاه میکنی...

نه

مادر بزرگم همیشه میگفت ننه ، خوشبختیتو هیچوقت جار نزن!نزار کسی بگه خوشبحالش همین خوشبحالش گند میزنه به زندگیت                                                                                                                                                           

لفظی فراوان.البته خودشونم میدن .ویه کارای زشتی میکنن عادتشونه دست بگیرن بخندنن هرهر حتی خودشونم مسخره میکنن من دوست ندارم.من میگم ادم چیزی میبینه باید خودشو به اون راه بزنه

منو شوهرم داشتیم شام می‌خوردیم مادرشوهرم و خواهرشوهر حسودم که دشمنه هم اونجا نشسته بود دستم خورد به بطری خیار شور ریخت رو فرششون مادره هم اعصابش خورد ولی چیزی نگفت خخخ

الان یکساله قطع رابطه ایم

ولی عقد بودم با شوهرم تو اتاق بودیم

مادرشوهرمم هی در میزد منم زود پوشیدم درا باز کردیم اومد تو اتاق رفت سر کمدش وسیله برداشت

اومد بره دیدم یه چیزی پروند تو دل من و رفت

دیدم شرتم بود😑😑🤣🤣😝😝

من خواستم نوارم رو عوض کنم به مادرشوهرم گفتم سطل کجاست برم بندازم توش اشتباهی سطلس که برای ابزارهای پدرشوهرم بود توش انداختم 😂بعد شنیده بودم که قرار ابزارا رو بذاره تو اون سطل سریع رفتم بیرون برداشتم نوارو 



این کاربری غیر فعال هست
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792