2777
2789
عنوان

دوستان میشه کمکم کنین؟؟؟؟

175 بازدید | 26 پست

سلام عزیزای دلم

من واقعا از اون دسته ادمام که همیشه نیاز به راهنمایی دارم.

من عروس کوچیکه یه خانواده ۵ نفره م البته بدون نوه و عروس و داماد حساب کردم

جون دلم بهتون بگه من ۳ ساله ازدواج کردم

منتهی هرکاری کردم بچشم فامیل شوهر بیام نیومدم که نیومدم

بگذریم من که گذشت کردم و بخشیدم

بریم سره اصل مطلب

حدود یکماه و نیم دوماه بامادرهمسرم قهر بودم

سره اینکه از زبون من حرف زده بود

بالاخره بعد از ۳ سال بهش گفتم خدایی گناهم چیه 

گناهم اینه دارم باپسرت میسازم؟

اونم جواب منو ندادو منم قهر کردم

تاشدو چند روز پیش بزور به همسرم گفتم بچه رو ببر مادرت ببینه یه دختر ۵ ماهه دارم

اونم اول نه و فلان گفت

منم گفتم نه دیدی بابات رفت؟

من عذاب وجدان نداشتم چون همه کار کردم که گرم بمونیم

نذار زبونم لال مادرت چیزیش بشه من عذاب وجدان بمیرم که بخاطره حرف نسنجیده ش پسرشو نفرستادم خونش

دیگه خلاصه شوهرم قبول کردو منم باهاش رفتم تاجلو دره خونه مادرهمسرم

بچه رو دادم بهشو رفت

بعداز نیم ساعت مادرشوهرم اومد زد به دره ماشین بیا مامان پایین چرا جلو در نشستی

باورتون نمیشه اصلا یادم رفت هرچی سره اون مسئله گریه کردمو طرفی که بهش از زبونم حرف زده بود چه توهینایی بهم کرد...

من خلاصه گفتم

بچه ها بنظرتون برم کارهای عیدشو بکنم؟

اخه پاهاش درد میکنه

تورو خدا کمکم کنین...

بهم بگین چیکار کنم چیکار کنم که صلاح باشه

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

چقدر تو منی...منم وقتی از کسی ناراحت باشم با کوچک ترین لطف و محبتش همه چی یادم میره...ببین الان یه سری ها ممکنه بیان بگن سیاست داشته باش دیگه کم برو فلان کن بهمان کن،ولی حقیقت اینه که دنیا بی ارزش تر از این حرفاس که با کینه بگذره،از حرفات معلومه که قلب خیلی مهربونی داری نزار با کینه و بغض پر بشه،شخصیت خودت رو حفظ کن برای خودت ارزش قائل باش اما اونجایی که با گذشت کردنت حال خودت و اطرافیانت بهتر میشه ،بخششت رو دریغ نکن.

نترس و غمگین نباش،که ما تو را نجات خواهیم داد(سوره عنکبوت آیه ۳۳)
عزیزم برو چون مادرش تنها اما این دفعه بیشتر احتیاط کن درضمن بزار همسرت همیشه بخاطر رفتارخوب با مادرش ...

اره شوهرم همیشه میگه اونا بهت بد کردن اما تو بخاطره من کوتاه اومدی؟

چیکار کنم میشه کامل بگین

احتیاط کنم تو چی

یعنی اخمام توهم باشه؟

یا کم حرف بزنم؟

چقدر تو منی...منم وقتی از کسی ناراحت باشم با کوچک ترین لطف و محبتش همه چی یادم میره...ببین الان یه س ...

نظرلطفتونه

بخدامنم دوست دارم باهاشون باشم

من پدرشوهرم فوت کرد تا چهلم مادرشوهرمو خونمون نگهداشتم

تمام مراسماشم توخونه خودم گرفتم

وظیفه مه

اما من جاری بزرگم دارم

اون فقط مثه مهمون میومد و میرفت

همه گفتن اون دلسوزه

برام حرف مهم نیستا

اما خیلی دوست دارم یجا هم که شده تعریف منو بکنن

یا پارسال بود

من بچه سقط کردم ایست قلبی کرد مادرهمسرم به خواهرش گفته بود عروسمو بکشش اینجا فرشامو بشوره

اونم گفته بود ابجی به عروس بزرگت بگو بیاد یهو گفت اون برا کار خودش کارگر میگیره اما این یه سگ جونیه

میخوام بهم کمک کنین چجوری رفتار کنم

چیکار کنم منم یجا حساب بشم

نظرلطفتونه بخدامنم دوست دارم باهاشون باشم من پدرشوهرم فوت کرد تا چهلم مادرشوهرمو خونمون نگهداشتم ...

وقتی درموردتون این حرفا هست شماهم زیاد تو کاراشون دخالت نکن دوبار انجام میدی یه بارم بگو ببخشید من نمیتونم بچه کوچیک دارم

نه عزیزم اگر میخواستی اینکارو بکنی چرا پیش قدم شدی مواظب حرفات واطرافیان باش 

تورو خدا برام دعا کنید اینا باهام خوب بشن

جاریم دست از تهمت و توهیناش برداره

یبار فقط یبارم شده تو دلش از حرفاش پشیمون بشه

بخداوندی خدا من میرم خونش یه لیوان خریده تعریف کردم

اما هرجا میشینه منو وسایلامو مسخره میکنه

بعد از قهراخری که جاریم کرد تصمیم گرفتم لام تا کام حرف نزنم

از سکوتمم حرف در اومد که فتنه م و از سیاستم سکوت کردم

باز یه جنگ جدید

تورو خدا نماز میخونین منم دعا کنید


وقتی درموردتون این حرفا هست شماهم زیاد تو کاراشون دخالت نکن دوبار انجام میدی یه بارم بگو ببخشید من ن ...

نه نه مادرشوهرم اصلا بهم نگفت بیا برا کار عید

خودم دوباره به دلم افتاد بهش پیشنهاد بدم

(دوباره بایه لبخند جو گیر شدم) خواستم خودمو فداشون بکنم

الانم پرسیدم ببینم نظر شما چیه کارشو انجام بدم؟

نظرلطفتونه بخدامنم دوست دارم باهاشون باشم من پدرشوهرم فوت کرد تا چهلم مادرشوهرمو خونمون نگهداشتم ...

اینکه گفتم مهربون باش ولی شخصیت خودت رو حفظ کن برا همین موردیه که گفتی،دور از جونت سگ جون چیه؟ هروقت رفتی خونشون در حد متعادل کمک کن،هروقت محترمانه ازت خواستن لطفی کنی انجام بده،اما وقتی با توهین رفتار میکنه عزت نفست رو حفظ کن نزار خردت کنن،چون اونوقت خودتم از خودت بدت میاد که چقدر ضعیفی هیچ احترامی پیششون نداری،برای منم از این ناراحتی ها پیش اومده اما دیدم مصلحت اینه که فراموش کنم و ببخشم بستگی به شرایط و آدم ها داره گاهی گذشت مصلحته گاهی دفاع کردن و واکنش نشون دادن،این رو خودت باتوجه به شرایطت باید تشخیص بدی

نترس و غمگین نباش،که ما تو را نجات خواهیم داد(سوره عنکبوت آیه ۳۳)
شاید اصلا اونطرف الکی گفته

چیو؟

خاله شوهرم؟

اون همیشه وویس از مادرشوهرم میگرفت

میگفت قابل اعتماد نیست

خواهرناتنیه

اخه من عید۱۴۰۰ رفتم خونه مادرشوهرم

همه خونشو ریختم شستم و چیدم

خالهه بعد از ۱۸سال قهر به اصرار من و شوهرم اشتی کرد با مادرشوهرم

وقتی دید بهم گفت دختر مگه تو کلفتی 

خواهرمن خیلی درنظرشه

حرف اولش دخترشه دومی اون عروسش

تورم که به همه گفته پسرشو ازش گرفتی

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز