نگران نباش کم کم درست میشه
شوهر من حتی درب خونه رو قفل میکرد میرفت
دراین حد بود
الان میزاره براش مهم نیست این مسائل
ما هم با کسی رفت و آمد نداریم شوهرم میگه فقط فامیل ماهم که شهر غریب زندگی میکنم اجازه نمیده با کسی در ارتباط باشم
شوهر منم همینه ولی کم کم خوب می شن
شوهر منم اینطوری بود..و مادرش هم همکاری میکرد،میگفت من میام میبرم.من میام پیشش..نه تو از کارت نمون و.........خیلی حرفا
سر یه چیزی با مادرشوهرم قهر کردم دوسال خونش نرفتم،دیگه مجبور شد که کارامو خودم انجام بدم
تا اخر زندگیت ک نمیشه یکی همراهت باشع
شما خودت یه زن عاقل و بالغی و مادر یک بچه هستی!
باهاش صحبت کن
از پیاده روی های کوچیک شروع کن
بعد میتونی گواهینامه ام بگیری و بگی میخدام فقط توی خیایونا چرخ بزنم
بعدش کم کم دیگه هیچی بهت نمیگه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
46 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
