بچهها شما چی کار کردین؟ اصلا انگار یه زخم عمیق تو قلبت ایجاد شده و جاش خوب نمیشه 💔
* خیلی هم سرم شلوغهها، دارم چندتا هدف رو با هم پیش میبرم و حتی گاهی از فرصت کم استرس بهم وارد میشه.
* از طرفی همیشه احتراممو نگه میداشت و چون بدی ازش ندیدم نمیتونم ازش متنفر بشم 😞
فقط بزرگترین مشکلش بیتوجهی زیاده، که اونم چندتا دلیل داره:
اول اینکه انقدر فعاله و سر خودش رو شلوغ میکنه و دائم این طرف و اون طرفه که حتی خانوادهش هم گاهی به زور بهش دسترسی پیدا میکنن و همیشه هم با پیام دادن مشکل داشت😑
دوم اینکه اصلا اهل دوستی و این ارتباطات نیست، از اوناییه که حتی با دخترای فامیل فقط در حد سلام و احوالپرسی صحبت میکنن. منم چون فامیل نزدیک بودم انقدر بهم رو داده بود و با هم راحت بودیم و شوخی میکردیم (تو دایرکت البته چون سالهاست همدیگه رو ندیدیم) و مطمئنم تا حالا با هیچ دختری انقدر صمیمی نشده بود که بخواد اون رو مفرد خطاب کنه و چندین بار بهم میگفت: راحت باش، خیلی خوبه چیزی میشه سریع میگی، نگفتنش بعدا خیلی بدتر میشه، بازم چیزی بود بگو و از این حرفا.
و سوم هم اینکه فعلا اصلا به ازدواج فکر نمیکنه.
اما من دلم پیشش گیر کرده، بعضی اخلاقها و شخصیتش همونی بود که همیشه دوست داشتم 😔
برای منی که نمیتونم ازش متنفر بشم چه راهکاری دارید؟
ممنون میشم تجربههاتون یا اطلاعاتتون رو بگید.🌹