با مادرشوهرم اینا تو ی ساختمونیم، نگو دیشی از سرکار اومده خاهرشوهرمو برده بیرون، خاهرشوهرم خرید داشته بعد برگشته، بعد به من نگفته! نه قبلش یه زنگ زده خبر بده فلانی رو دارم میبرم بیرون،تو نمیای یا عرچی، نه خداقل بعد اومدن خونه بهم گفته بعد از سرکار اومده خاهرشو برداشته برده بیرون، منم امروز خونه مادرشوهرم بودم از بین خ فای مادرشوهرم فهمیدم، خیلی ناراحت شدم ولی به روی خودم نیاوردم که خبر نداشتم. چطور شوهرم انتظار داره من عرجا یمرم قبلش بهش خبر بدم بعد خودش منی که صبح تا شب منتظرشم بیاد خونه رو ندید گرفته تا خونه اومده خاهرشو برداشته برده بیرون یه کلمه به من نه قبلش نه بعدش نگفته💔
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دختر قشنگم ، عزیز مامان من با تو خوشبخت ترینم😍🧿🧚♀️. فکر نکن چون جوابتو نمیدم کسی هستی... اتفاقا چون هیچی نیستی جوابتو نمیدم و حوصله کَل کَل با تو رو ندارم و مهمتر اینکه کاربریمو دوست دارم نمیخوام به خاطر یک عدد هیچ از دست بدم🤗
دختر قشنگم ، عزیز مامان من با تو خوشبخت ترینم😍🧿🧚♀️. فکر نکن چون جوابتو نمیدم کسی هستی... اتفاقا چون هیچی نیستی جوابتو نمیدم و حوصله کَل کَل با تو رو ندارم و مهمتر اینکه کاربریمو دوست دارم نمیخوام به خاطر یک عدد هیچ از دست بدم🤗
بخدا اینقد خجالت زده یمشم وقتی یه چیزی هس در رابطه با شوهرم و بقیه میدونن ولی من نیمدونم
اره خیلی بده یه سری داشتیم با مادر شوهرم درمورد قرض های ما حرف میزدیم من گفتم ۱۹تومنه اون گفت تو نمیدونی که ما حساب کردیم چهل تومنه کلا اون لحظه من شکستم