من چندروزی دلگیرم از بابام میخوام ببینم
فقط بابای من زخم زبون میزنه یاهمه باباها اینجورین
قبلا تازه زایمان کرده بودم زایمان دومم بود مامانم چندروزی خونمون بود پدرمم به خالم زنگ زده بود گفته بود که دختر شوهر دادم که ازش راحت بشم
ولی باز از دردسراش راحت نمیشم 🥲خالمم قسم ایه بهم گفت مامانتو بفرس بره خونشون پدرت داره غر میزنه اون موقع تا ی ماه مریض شدم ازبس بهم ریخته بودم اون حرفش همیشه تو ذهنمه پاک نمیشه.
حرف دومشم چندروز پیش بامامانم بحث شده بود به مامانم میگفت که......
من یه نفرت غیرقابل وصفی بهش دارم
اره اول ها خیلی حرف میگفت
بچه ها برا دندان دردم راهکار بدین چهارتا قرص خوردم
بابا خوب راست گفته
من نمیدونم این رسم مادر بمونه پیش دختر ی که تازه زایمان کرده رو کی باب کرد؟
اره بابای منم از وقتی ازدواج کردم چند بار از اینجور حرفا زده سر جهیزیه خریدنم خیلی اذیتم کرد هیچوقت یادم نمیره ولی دیگه بهش فکر نمیکنم
به مامانم گفت من میخوام زن بگیرم برام پسر بیاره ارثمو بزارم دادمادا بخورن حالا دوتا خواهریم فقط من شوهرکردم منظورش بامنه .بازم چندروزه بهم ریختم حالم بده دلم شکسته
